یک شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۳
نقل از ایسنا، سعید بی نیاز افزود: روزی که در دفترخانه طلاق، امضا میکنید و از همسرتان جدا میشوید، طلاق تمام نمیشود. از این روز است که طلاق جدید در شما شروع میشود. هر روز احساسات تازه منفی یا مثبتی را تجربه میکنید که گاهی خودتان هم در رنگ رنگ بودن و متناقض بودن آن میمانید.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی افزود: انکار، ترس و سازگاری سه گام نخست است، زیرا ابتدا باورتان نمیشود، طلاق گرفتهاید. حس میکنید یک کابوس طولانی میبینید و هر لحظه ممکن است از خواب بپرید و از این کابوس خلاص شوید.
در گام دوم وقتی باور کردید جدا شدهاید، تازه ترسها به سراغ شما میآیند. ترسهایی مانند این که نکند از پس زندگی جدید تنها برنیایم.
در گام سوم برای برطرف شدن ترسهای خود دست به هر کاری میزنید.
وی گام چهارم را تنهایی دانست و گفت: پس از موثر نبودن برخی راه حلهای شما برای زندگی مستقل احساس تنهایی میکنید. احساس تنهایی پس از طلاق یکی از آن گردنهها است که اگر از آن بگذرید بقیه گامها راحت تر طی میشوند.
بینیاز با بیان این که گام پنجم، سراغ گرفتن از دوستان قدیمی است، گفت: در این گام برای رفع احساس تنهایی خود درپی یک دوست میگردید. معمولا ابتدا به سراغ دوستان قدیمی میروید. برخی دوستان مشترک شما و همسرتان بودهاند.
پس از جدایی رابطه خود را به هر دلیلی با شما کم کردهاند. برخی را هم خودتان طرد کردهاید؛ اما سرانجام میتوانید دوستان خود را پیدا کنید.
وی افزود: احساس گناه یا طرد شدن، اندوه و خشم گامهای ششم تا هشتم است. اگر شما پیشنهاد دهنده جدایی باشید، احساس گناه میکنید و اگر مخاطب این پیشنهاد باشید، احساس طرد و پس از این مرحله اندوهگین میشوید. بعد از غم، خشم میآید. احساس میکنید در حق شما بیانصافی شده و همسر سابقتان حق زندگی مشترک خوب را از شما گرفته است.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی گامهای نهم تا یازدهم را را رها کردن، خود ارزشمندی و انتقال برشمرد و گفت: میخواهید از زندگی قبلی دل بکَنید. حالاست که متوجه میشوید از نظر فیزیکی جدا شدهاید، اما از نظر ذهنی نه. دل کندن کار سختی است، اما ممکن است. بالاخره گامهای حسهای مثبت فرا میرسد. نخستین حس این است که من آدم با ارزشی هستم. چیزی که طلاق ممکن است آن را له کرده باشد. آخر این گام به احساس خوب خود ارزشمندی میرسید ودر این مرحله میخواهید آثار گذشته را از زندگی تان پاک کنید.
بینیاز افزود: گام دوازدهم، صداقت و گام سیزدهم،عشق و گام چهاردهم، اعتماد است. از این پس میخواهید خودِ خودِ خودتان باشید. در ادامه فکر میکنید آیا ممکن است کسی مرا واقعا دوست داشته باشد؟حالا دیگر میتوانید به جنس مخالف دوباره اعتماد کنید. کاری که به خاطر زخم عاطفیتان بسیار مشکل است.
وی تمایلات جنسی، استقلال و هدفمندی را گامهای پانزدهم تا هفدهم ذکر و اظهار کرد: شما هم مثل هر انسان دیگری تمایلات جنسی دارید. ممکن است در این مدت درگیریهای ذهنی آن را کم یا بیش از حد زیاد کرده باشد. در این مرحله به تعادل میرسید. در این مرحله به استقلال دست مییابید که فقط مالی و فیزیکی نیست، بلکه به استقلال ذهنی هم میرسید. در مرحله بعد ذهن مستقل برای خودش هدف میگذارد. شما هم در این مرحله برای زندگی خودتان هدفهایی میگذارید. هدفهایی جدید یا در بیشتر مواقع هدفهایی فراموش شده.
بینیاز در پایان گفت: گام هجدهم، آزادی است، بالاخره خودتان را کاملا رها میکنید. اینجاست که میتوانید دوباره به فکر رابطههای جدید باشید چون ذهن شما دیگر تحت تاثیر رابطه قبلی نیست.
نظرات شما عزیزان: