وجه مشترك اين نظر با گفته سوم در اين است كه هر دو تصريح دارندكه روز ولادت 20 جمادىالآخره بوده است، و فقط اختلاف، در سالولادت است. از اينرو با توجه به اينكه در گفتههاى گذشته تا آنجا كهمجال بررسى بود نفيا يا اثباتا، اشارهاى به روز ولادت نشده است، مىتوانبا اطمينان گفت كه ولادت حضرت فاطمه(س) در 20 جمادىالآخره بودهاست و اختلاف نظرى كه ميان نظر دوم و سوم وجود دارد فقط از نظر سالتولد است.
اين گفته نيز هر چند شخصيتبزرگى چون شيخمفيد و برخى علماىديگر شيعه، چنان كه گفته شد، قايلند و منابعى كه تاريخ معراج را سال دومبعثت ذكر مىكند، مىتواند شاهدى بر صدق آن باشد ولى با اين حال قابلپذيرش نيست، زيرا:
نخست اينكه، مدرك و مستند آن ذكر نشده است. البته شيخ طوسى دركتاب مصباح المتهجد، آن را برخاسته از پارهاى روايات مىداند ولى آنروايات را ذكر نكرده است.
دوم اينكه، بسيارى از بزرگان شيعه، حتى پيش از مرحوم مفيد،همانند مرحوم كلينى و عالم معاصر وى، مرحوم ابنابىالثلجبغدادى، آن رانپذيرفته و گفته سوم را پذيرفتهاند.
سوم اينكه، برخلاف ادعاى شيخ طوسى كه گفته سوم را تنها مستند بهيك روايت مىداند، چنان كه خواهد آمد، حداقل در سه روايت، تصريحبه گفته سوم شده است، و به نظر مىرسد عمده دليل در اين بحث، همينروايات است كه ظاهرا معارض قابل اعتمادى ندارند. البته ابىالفرجاصفهانى در كتاب مقاتل الطالبيين چنان كه اشاره شد نظريه 5 سال پيش ازبعثت را نيز به امام صادق(ع) نسبت داده است ولى نقل وى از نظر موازينصحتسند، چندان قابل اعتماد نيست، بويژه كه رواياتى حتى با سندصحيح داريم كه با آن معارض است.
چهارم اينكه، تاريخ معراج نيز چنان كه گذشت مورد اختلاف است.علاوه اينكه، صريح پارهاى از روايات است كه پيامبر اكرم(ص) دو بارمعراج داشتهاند و آيات نخستسوره «والنجم» نيز چنان كه مرحوم علامهطباطبايى گفته (27) مؤيد آن است.
پيشتر آورديم كه يكى از علماى سنى نيز همين گفته سوم را پذيرفتهاست. البته با اين استنباط كه آن را تطبيق با سال تجديد بناى كعبه نمودهاست در حالى كه تجديد بنا، مربوط به پيش از مبعث است.
سال پنجم بعثت:
با توجه به ارزيابى گفتههاى پيشين، اينك مىتوانيم به گونهاىروشنتر، سال پنجم بعثت را، همان گونه كه از شهرت بيشترى نيزبرخوردار است، به عنوان سال ولادت حضرت فاطمه(س) ذكر كنيم. و ايننظريه علاوه بر شواهدى كه پيشتر آورديم، مستند به روايات قابل اعتمادىاست كه از خاندان پيامبر(ص) رسيده است. اين روايات تا آنجا كه درحوصله اين بررسى بوده از اين قرار است:
1. در بخشى از حديث مفصلى كه مرحوم كلينى با سند صحيح به نقلسعيد بنمسيب از امام سجاد(ع) آورده، اين چنين مىخوانيم:
فقلت لعلي بنالحسين(ع): فمتى زوج رسولالله(ص) فاطمة منعلي(ع)؟ فقال: بالمدينة بعد الهجرة بسنة و كان لها يؤمئذ تسعسنين; (28) .
به على بنالحسين(ع) عرض كردم: چه وقتى رسول خدا(ص) فاطمه رابه همسرى على(ع) درآورد؟ حضرت فرمود: در مدينه، يك سال بعداز هجرت، و آن زمان، فاطمه 9 ساله بود.
2. مرحوم كلينى در روايت ديگرى با سند معتبرى از حبيب سجستانىآورده است:
سمعت اباجعفر(ع) يقول: ولدت فاطمة بنتمحمد(ص) بعد مبعثرسولالله خمس سنين و توفيت و لها ثمان عشرة سنة و خمسة وسبعون يوما; (29) .
از امام باقر(ع) شنيدم كه مىفرمايد: فاطمه دختر محمد(ص) 5 سالبعد از مبعث رسول خدا متولد شد و در حالى وفات كرد كه 18 سالو 75 روز داشت.
3. محمد بنجرير طبرى امامى در كتاب دلائل الامامة خود با سندمتصلى از امام صادق(ع) اينگونه نقل مىكند:
... ولدت فاطمة في جمادى الآخرة، اليوم العشرين منها، سنةخمس و اربعين من مولد النبي(ص) فاقامتبمكة ثمان سنين وبالمدينة عشر سنين و بعد وفات ابيها خمسا و سبعين يوما وقبضت في جمادى الآخرة، يوم الثلاثاء لثلاث خلون منه، سنةاحدى عشرة من الهجرة; (30) .
فاطمه در 20 جمادىالآخره سال 45 ولادت پيامبر(ص) متولد شد و8 سال در مكه و 10 سال در مدينه اقامت داشت و بعد از وفاتپدرش 75 روز زنده بود. و در سهشنبه، 3 جمادىالآخره سال 11هجرت رحلت كرد.
چنانكه ملاحظه مىشود، در اين روايت ملاك تعيين تاريخ ولادت،سن مبارك پيامبر اكرم(ص) قرار داده شده است و لذا از اين جهت احتمالتصحيف يا اسقاط در آن نمىرود، ولى ذيل روايت كه تاريخ وفاتحضرت(س) را بيان مىكند، ظاهرا با صدر روايت در تعارض است، و اينخود شاهد خوبى بر اين مدعاست كه تشابه خطى ميان «سبعين» و«تسعين»، باعث اين اختلاف شده است كه آيا شهادت حضرت فاطمه(س)75 روز بعد از وفات پيامبر(ص) بوده است و يا چنان كه برخى رواياتصحيح دلالت دارد 95 روز؟
تعارض صدر و ذيل روايت از اين جهت است كه ذيل آن، وفاتحضرت(س) را همانند روايات ديگر، در 3 جمادىالآخر مىداند، در حالىكه فاصله 28 صفر كه بنا بر مشهور، روز رحلت پيامبر(ص) بوده است، تا اينتاريخ به 95 روز مىرسد. و اين البته خود بررسى مستقلى را مىطلبد.
در نتيجه ولادت صديقه طاهره، فاطمه زهرا(س) روز جمعه، 20جمادىالآخره سال پنجم بعثتبوده است، و سن آن بزرگوار، هنگام ازدواج9 سال، و مدت عمر شريفش بنا بر اينكه در 3 جمادىالآخره سال 11هجرت به شهادت رسيده باشد (چنانكه همين گفته نيز به نظر صحيحمىرسد) طبق محاسبه تقريبا 18 سال، 17 روز كم بوده است; هرچند باذيل روايت دوم، انطباق ندارد.
كتابنامه
انساب الاشراف، احمد بنيحيى بنجابر «بلاذرى»، قرن سوم، تحقيق محمدباقر محمودى،چاپ اول، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بيروت، 1394ه.ق.
الاستيعاب، يوسف بنعبدالله «ابنعبدالبر»، مطبعة دائرةالمعارف، حيدرآباد، 1336ه.
الاقبال بالاعمال الحسنة فيما يعمل مرة فى السنة، على بنموسى بنجعفر بنطاووس،م664ق، تحقيق جواد قيومى اصفهانى، چاپ اول، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، 1416ق، قم.
الامالى، محمد بنمحمد بننعمان «شيخ مفيد»، م 413ق، تحقيق حسين استاد ولى و علىاكبرغفارى، منشورات جماعة المدرسين فى الحوزة العلمية، 1403ق، قم.
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، محمدباقر مجلسى، م 1111ق، چاپ سوم،مؤسسة الوفاء، بيروت، 1403ق.
البدء و التاريخ، ابنزيد احمد بنسهلالمطهر بنظاهر المقدسى، م 355ه دار صادر، 1988م،بيروت.
تاج المواليد في مواليد الائمة و وفياتهم، ابوعلى فضل بنحسن طبرسى، م 548ق، ضمنمجموعه نفيسه، چاپ اول، مكتبه بصيرتى، قم، بىتا.
تاريخ الائمه(ع)، ابنابىالثلجبغدادى، م325ق، ضمن مجموعه نفيسه، چاپ اول، مكتبهبصيرتى، قم، بىتا.
تاريخ بغداد، احمد بنعلى «خطيب بغدادى»، م 463ه. دارالكتاب العربى، بيروت، بىتا.
تاريخ الخميس، حسين بنمحمد بنحسن «الديار بكرى»، م 982ه، مصر، 1382ه، مصر،1382ه.
تفسير عياشى، محمد بنمسعود بنعياش «عياشى»، قرن سوم، تحقيق سيدهاشم رسولىمحلاتى، انتشارات علميه اسلامية، تهران، بىتا.
تنبيه الخواطر(مجموعه ورام)، ابولحسين ورام بنابىفراس المالكى الاشترى، م605ه،دارالصعب و دارالتعارف، بيروت.
توضيح المقاصد، محمد بنالحسين عاملى «شيخ بهايى»، م 1030ق، ضمن مجموعه نفيسه،چاپ اول، مكتبه بصيرتى، قم، بىتا.
حلية الاولياء و طبقات الاصفياء، حافظ ابىنعيم احمد بنعبدالله اصفهانى، م 430ه.ق، چاپپنجم، دارالكتاب العربى، بيروت، 1407ه.ق.
الخصال، محمد بنعلى بنحسين بنبابويه «صدوق»، م 381ق، تحقيق علىاكبر غفارى، مكتبةالصدوق، 1389ق، تهران.
الدر المنثور فى التفسير بالماثور، جلالالدين عبدالرحمن بنابىبكر «سيوطى»، افست درچاپخانه اسلامى، تهران، 1377ه.ق.
دعائم الاسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الاحكام، قاضى ابوحنيفه، نعمانبنمحمد تميمى، م 363ق، تحقيق آصف بنعلىاصغر فيضى، دارالمعارف، 1383ق، قاهره.
ذخائر العقبى، حافظ احمد بنعبدالله «المحب الطبرى»، مكتبة حسامالدين قدسى، مصر،1356ه.ق.
شرح غررالحكم و دررالكلم، جمالالدين محمد خوانسارى، تحقيق جلالالدين حسينىارموى، انتشارات دانشگاه تهران، 1346ش.
شرح نهجالبلاغه، عبدالحميد بنابىالحديد، م 655/656ق، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم،چاپ اول، دار احياء الكتب العربية، 1378ق، مصر.
صحيح ترمذى، محمد بنعيسى ترمذى، مطبعة بولاق، مصر، 1292ه.
الصحيح من سيرة النبيالاعظم(ص)، جعفر مرتضىالعاملى، چاپ اول، نشر مؤلف، 1403ه.ق،قم.
الصواعق المحرقة، احمد بنحجر هيثمى، م 974ه، مكتبة القاهره، چاپ دوم قاهره، 1385ه.
علل الشرايع، محمد بنعلى بنحسين بنبابويه «صدوق»، م 381ق، المكتبة الحيدرية،1385ق، نجف.
الفتاوى الواضحة، سيدمحمدباقر صدر، م 1358ش، چاپ سوم، دارالكتاب اللبنانى، ودارالكتاب المصرى، 1977 م، بيروت.
كافى، محمد بنيعقوب كلينى، م 328/329ه.ق، چاپ سوم، دارالكتب الاسلامية، تهران،1388ه.ق.
كنزالعمال فى سننن الاقوال و الافعال، علاءالدين حسامالدين «متقى هندى»، مؤسسةالرسالة، بيروت 1409ق.
لسان الميزان، احمد بنعلى بنحجر عسقلانى، م 857ه، منشورات اعلمى، بيروت، بىتا.
مجمعالبيان في تفسير القرآن، ابوعلى فضل بنحسن طبرسى، م 548ه. تحقيق سيدهاشمرسولى محلاتى، دار احياء التراث العربى، بيروت، 1379ه.ق، 1339ش.
مسار الشيعة فى مختصر تواريخ الشريعة، محمد بنمحمد بننعمان «شيخمفيد» م 413ه.ق،چاپ اول، كنگره جهانى بزرگداشت هزارمين سال وفات شيخمفيد، قم، 1413ه.ق.
مستدرك الصحيحين، محمد بنعبدالله بنمحمد «حاكم نيشابورى»، م 405ه، دارالمعرفة،بيروت، بىتا.
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ميرزاحسين نورى طبرسى، م 1320ه.ق، چاپاول، مؤسسة آل البيت(ع) لاحياء التراث، 1407ه.ق، قم.
مسند، احمد بنمحمد بنحنبل، م 214ه، دارالفكر، بىجا، بىتا.
مشكل الآثار، احمد بنمحمد مصرى «طحاوى»، مطبعة مجلس دائرة المعارف النظاميه،حيدرآباد، 1333ه.
معانى الاخبار، محمد بنعلى بنالحسين بنبابويه «صدوق»، م381ه.ق، تحقيق علىاكبرغفارى، دارالمعرفة، بيروت، 1399ه.ق.
مقاتل الطالبيين، ابوالفرج على بنالحسين بنمحمد اصفهانى، م 356ه.ق، تحقيق سيداحمدصقر، دارالمعرفة، بيروت، بىتا.
مقتلالحسين(ع)، موفق بناحمد «خوارزمى» م 568ه.ق، تحقيق محمد سماوى، مكتبة المفيد،قم، بىتا.
من لا يحضره الفقيه، محمد بنعلى بنالحسين بنبابويه «صدوق» م 381ه.ق، تحقيق علىاكبرغفارى، چاپ دوم، منشورات جماعة المدرسين فى الحوزة العلمية، قم، بىتا.
منتهىالآمال، شيخعباس قمى، م 1359ه، كانون انتشار، تهران بىتا.
ميزان الاعتدال، محمد بناحمد «ذهبى»، مطبعة السعادة، مصر، 1325ه.
ميزان الحكمة، محمد محمدىرىشهرى، چاپ اول، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى،1362ش، قم.
الميزان في تفسير القرآن، سيدمحمدحسين طباطبايى، م 1360ش، چاپ سوم، موسسةالاعلمى للمطبوعات، 1393ق، بيروت.
نهجالبلاغه، محمد بنحسين موسوى، م 404ه، تحقيق صبحى صالح، مركز بررسيهاى اسلامى،1395ق، قم.
الوافى، محمدمحسن فيض كاشانى، م 1091ه; چاپ اول، مركز تحقيقات علمى و دينى اماماميرالمؤمنين(ع)، اصفهان، 1373ش.
وسائلالشيعة الى تحصيل مسائل الشريعة، محمد بنحسن «حر عاملى» م 1104ق، تحقيقعبدالرحيم ربانى شيرازى، دار احياء التراث العربى، بيروت، بىتا.
نظرات شما عزیزان: