زمينه ها
بدون شك، حضور عنصر شهادتطلب در عمليات استشهادى، مهمترين اثر را در انجام و انعكاس آن دارد. اينكه كسى حاضر شود خود را به كام مرگ بفرستد تا تعدادى از نيروهاى دشمن را از بين ببرد، اثر شكنندهاى بر روحيهى عوامل دشمن وارد مىآورد.
از روزهاى آغازين تجاوز وحشيانهى ارتش اسرائيل به لبنان در خردادماه سال 1361ه.ش (ژوئن 1982م)، حملات غير منظم چريكى و بمبگذارىهاى متعددى عليه نيروهاى خارجىِ مداخلهگر در لبنان، از جمله آمريكا، فرانسه و اسرائيل كه نقش مهم و تجاوز گرانهاى ايفا مىكردند،صورت گرفت. هر كدام از اين حملات، تلفات و ضايعاتى را بر هدف مورد نظر وارد مىآورد؛ ولى آنچه نيروهاى خارجى را بيش از همهى عوامل به هراس مىانداخت و از اهميت بالايى برخوردار بود، حضور فردى مهاجم بود كه سوار بر ماشين حاوى مواد منفجره، خود را به پايگاهها و مقرهاى آنان مىكوبيد.
دههى 80 ميلادى، نيروهاى ظالم و جنايتكار از جمله آمريكا، با سلاحى جديد رو به رو شدند كه مقابله با آن چندان هم راحت و ممكن نبود و آن چيزى نبود جز عمليات شهادتطلبانه.
عملياتى كه به آن پرداخته خواهد شد، نشان مىدهد كه به دليل عدم وجود فرد شهادتطلب، حتى انعكاس خبرى آن حمله نيز از اهميت چندانى برخوردار نشد، و منابع و خبرگزارىها فقط به گزارش محدود و خبرى كوتاه اكتفا كردند و حتى در كتابها و مقالاتى كه بعدها دربارهى لبنان و جنگهاى آن نوشته شد، هيچ اشارهاى به اين عمليات نشد.
عمليات ناقص عليه نيروهاى فرانسوى، تنها موردِ عمليات ناكام از روزهاى آغاز اين گونه حملات تاكنون است. براى آنكه هر چه بيشتر به اهميت عمليات شهادتطلبانه پى ببريم، به بعضى اظهار نظرها كه چه بسا باعث بروز چنين ناكامىهايى نيز مىشد، مىپردازيم:
هنوز چيزى از انجام عمليات بزرگ عليه مقر تفنگداران دريايى آمريكا و مقر فرماندهى چتربازان فرانسوى در بيروت نگذشته بود كه رسانههاى خبرى غربى و رؤساى حكومتهاى اسرائيل،آمريكا و فرانسه، انگشت اتهام خود را به سوى علامه سيد محمد حسين فضلاللَّه از روحانيون صاحب نفوذ شيعه در لبنان نشانه رفتند. علامه فضلاللَّه كه به واقع هيچ گونه ارتباطى با اين عمليات و عوامل آن نداشت، بلافاصله براى رد اتهام فوق،نه تنها ارتباط خود را با گروههايى كه دست به چنين حملاتى زدهاند، تكذيب كرد، كه نفسِ انجام چنين عملياتى را نفى كرده و با صراحت آن را انتحار و خودكشى ناميد.
با توجه به اينكه وى از علماى با نفوذ و سرشناس شيعه در لبنان محسوب مىشد، اظهاراتش دربارهى مسئلهى شرعى اين گونه عمليات، بر روى بعضى نيروهاى مبارز اثر گذاشت و برخى از آنان را از اقدام به آنچه كه علامه «انتحار» ناميده بود، باز داشت. براساس برخى اظهارات، بعضى افراد كه قصد انجام عمليات شهادتطلبانه عليه مواضع و پايگاههاى دشمن متجاوز صهيونيستى را داشتند، پس از كسب نظر علامه فضلاللَّه، به خصوص اظهارات صريح او در گفت و گو با خبرنگاران خارجى، منصرف شده و از انجام عمليات خوددارى كردهاند.
عمليات
پست فرماندهى هنگ سوم پياده نظامى چتربازان فرانسوى در بيروت، در انتهاى سراشيبى خيابان قرار گرفته بود، كه همين امر رانندهى كاميون را به اين فكر انداخت كه بدون وجود او نيز، كاميون حامل مواد منفجره در مسير سرازيرى، با سرعت زياد به طرف مقر خواهد رفت و آنجا را منهدم مىسازد؛ بنابراين از كاميون به بيرون پريده و بلافاصله پا به فرار مىگذارد؛ ولى برخلاف تصور او، كاميون از مسير مستقيم منحرف شده، در كنار مقر منفجر مىشود و تلفات و ضايعات آنچنانى به نيروهاى فرانسوى وارد نمىآورد.
بعد از ظهر چهارشنبه 1362/9/30 ه.ش (16ربيع الاول1404ه.ق، 21 دسامبر1983م) در آستانهى سالروز ولادت با سعادت پيامبر اسلام حضرت محمدصلى الله عليه وآله وسلم، در حالى كه بيش از 60 روز از حمله به «مقر چتربازان فرانسوى» در ساختمان «دراكار» در منطقهى «اسبينس» بيروت، و كشته شدن تعداد زيادى از آنان نمىگذشت و نيروهاى خارجى در لبنان،هر لحظه در انتظار مرگى وحشتناك كه با كاميونهاى حامل بمب فرا مىرسيد، به سر مىبردند، «خبرگزارى آلمان غربى» به نقل از «راديو كتائب» (فالانژيستها) خبر زير را مخابره كرد:
«يك پست فرماندهى نيروهاى فرانسوى در بيروت، هدف يك حمله انتحارى قرار گرفت.»
بيانيهاى كه از سوى وزارت جنگ فرانسه صادر شد و «خبرگزارى فرانسه» آن را به سراسر جهان ارسال كرد، مردم اين كشور را در وحشت و هراس فرو برد و خاطرهى تلخ مدفون شدن فرزندانشان در ساختمان دراكار را در اذهان پديد آورد و به واقع اين سوال را در ميان مردم فرانسه ايجاد كرد كه به راستى براى چه بايد فرزندانمان هزاران كيلومتر دور از كشور خود، كشته شوند؟
وزارت جنگ فرانسه در بيانيهى رسمى خود اعلام كرد:
«در جريان انفجار روز چهارشنبه، يك كاميون حامل مواد منفجره در نزديكى يك پست فرماندهى واحدهاى فرانسوى، يك فرانسوى كشته و 16نفر ديگر مجروح شدند... طى اين انفجار، 14 غير نظامى لبنانى كه در اطراف مقر بودند كشته و12 نفر ديگر زخمى شدند. همچنين يك ساختمان غير نظامى ويران شد و قسمتى از پست نيروهاى فرانسوى به شدت آسيب ديد.»
خبرگزارى فرانسه چگونگى عمليات را اين گونه گزارش داد:
«بعد از ظهر روز چهارشنبه، يك كاميون حامل مواد منفجره به سنگرهاى نگهبانى در خارج از استاديوم «شتيلا» در غرب بيروت كه محل استقرار نيروهاى هنگ سوم پياده نظامى چتربازان فرانسوى بود، كوبيده شد كه درنتيجه يك سرباز فرانسوى كه داخل سنگر مشغول حفاظت از مقر بود، كشته شد. اين انفجار حفرهاى به عمق 4 متر و قطر 13 متر ايجاد كرد. همچنين يك مقر نظامى «حزب كتائب» (فالانژيستها) كه آن سوى خيابان قرار داشت، كاملاً ويران شد. شاهدان عينى كه در محل حادثه حضور داشتهاند، گفتند كه رانندهى كاميون، چند ثانيه قبل از انفجار از ماشين به بيرون پريد و از صحنه گريخت.»
بر پايهى گزارش خبرگزارى فرانسه، پس از انفجار، نيروهاى وحشتزدهى فرانسوى كه خاطرهى انفجار مقر چتربازان در دو ماه قبل در خاطرشان زنده شده بود، هراسان به خيابانها ريخته و اقدام به تيراندازى بى هدف كردند. نيروهاى ارتش لبنان كه در خيابان مستقر بودند، سراسيمه و ناخواسته، اقدام به پاسخگويى كردند، كه درگيرى شديدى پيش آمد.ارتش لبنان و نيروهاى فرانسوى همديگر را در شروع تيراندازى مقصر دانستند.
با توجه به اوضاع پيش آمده و درگيرىهاى ميان ارتش لبنان و نيروهاى فرانسوى، در دقايق اوليهى پس از انفجار، فقط به آمبولانسها اجازه داده مىشد كه براى حمل مجروحين و قربانيان حادثه، به محل انفجار نزديك شوند؛ چرا كه نيروهاى فرانسوى به طرف هر ماشين ديگرى غير از آمبولانس، تيراندازى مىكردند.
تلفات اين حمله بيش از آن چيزى بود كه وزارت جنگ فرانسه ادعا مىكرد؛ چرا كه خبرگزارى آلمان در خبر خود به نقل از راديو فالانژيستها گفت: «در يك زمان دو انفجار عليه نيروهاى فرانسوى روى داد كه در مجموع23 كشته و 142 مجروح در برداشت. اولين انفجار در نزديك پست نظامى واحد پيادهى فرانسوى در مجاورت موزهاى كه شرق و غرب بيروت را از هم جدا مىكند، صورت گرفت و دومين انفجار در خيابان «حَمراء» در بيروت غربى،نزديك هتل تاوِر رخ داد.»
با توجه به گزارش خبرگزارى فرانسه مبنى بر انهدام كامل دفتر نظامى حزب كتائب در اين انفجار و اينكه وزارت جنگ فرانسه در بيانيهى خود مدعى شده بود در اين حمله يك ساختمان غيرنظامى ويران شده و 14غيرنظامى لبنانى نيز كشته شدهاند، احتمال اينكه اين تعداد كشتهها از نيروهاى فالانژيستها باشند، بسيار زياد مىباشد.
مسئوليت حمله
خبرگزارىِ «دِيلى پِرِس» دربارهى اين حمله و تلفات آن، گزارش داد:
«گروه مسلح شيعهى جهاد اسلامى، در روز پنجشنبه 1362/10/1ه.ش (22 دسامبر 1983م)، خود را مسئول ضربات انفجارى اخير در بيروت اعلام نمود. همزمان با اعلام اين مسئله، به آمريكايىها و فرانسوىها يك اولتيماتومداده شد كه در عرض 10 روز لبنان را ترك كنند. در انفجار اخير حداقل 18 نفر كشته شدند. در بين كشته شدگان، يكى از اعضاى گروه فرانسوى جزو نيروهاى حافظ صلح نيز وجود داشت. گروه شيعهى تند روى جهاد اسلامى، قبلاً نيز خود را در مورد يك سرى حملات تروريستى معرفى نموده بود. طبق گزارشات مخفى، گويا اين گروه از ايران پشتيبانى مىشود. حمام خون چهار شنبه شب، توسط يك كاميون مواد منفجره به وجود آمد كه در حال عبور از كنار پايگاه نظامى فرانسوى مىگذشت.»
دربارهى عاملين اين عمليات تحليلهاى مختلفى ارائه شد. همچنين گروههاى مختلفى نيز مسئوليت اين حمله را بر عهده گرفتند. نمايندگى خبرگزارى فرانسه در بيروت گزارش داد:
«يك نفر ناشناس كه مدعى عضويت در سازمان زيرزمينى جهاد اسلامى بود، بامداد روز پنجشنبه در تماس تلفنى با اين خبرگزارى، مسئوليت حملهى روز چهارشنبه به مقرهاى نيروهاى مداخله گر فرانسوى در بيروت را بر عهده گرفت. اين فرد در گفتوگوى تلفنى خود با خبرگزارى فرانسه، خاطر نشان ساخت كه سازمان جهاد اسلامى به نيروهاى مداخلهگر فرانسوى و آمريكايى ده روز مهلت مىدهد تا خاك لبنان را ترك كنند و در غير اين صورت در زير پاى آنها يك زمين لرزهى حقيقى صورت خواهد گرفت.»
در همين رابطه، يك گروه قديمى و ناشناخته كه غالباً در اين گونه موارد، اعلام موجوديت مىكرد، در تماس تلفنى با راديو كتائب، مدعى شد كه: «سازمان نخل سياه» مسئوليت حمله به مقرهاى فرانسوى را برعهده مىگيرد.
بازتاب
يك روز پس از انفجار، در حالى كه دولت فرانسه سعى مىكرد اين عمليات را كماهميت جلوه دهد، شارل هِرنو وزير جنگ فرانسه، به صورت غير منتظره وارد بيروت شد و پس از ديدار با «امين جميل» رئيسجمهورى لبنان، از پايگاههاى منفجر شدهى فرانسوى بازديد كرد.
امين جميل كه از بازگشت نيروهاى خارجى به كشورهايشان به شدت هراس داشت،در مصاحبه با تلويزيون فرانسه، ضمن تاكيد بر حضور نيروهاى مداخلهگر خارجى در بيروت، براى ابراز همدردى با فرانسه، گفت: «لبنان امروز، سنگر مقدم در خدمت اروپا و تمام جهانِ آزاد است. اگر سربازان فرانسوى در لبنان كشته مىشوند، تنها به خاطر لبنان نيست؛ بلكه در راه دفاع از فرانسه و جهان آزاد جان مىبازند».
سرانجام در پى تهديدهاى مكرر، مبنى بر حملهى كاميون مملو از مواد منفجره، فرانسوىها سه پايگاه خود را در منطقهى مسلمان نشين غرب بيروت تخليه كرده و براى در امان ماندن از حملات شهادتطلبانه، در مواضع واحدهاى ارتش لبنان مستقر شدند.
نظرات شما عزیزان: