لذا در عين شناساندن ارزشهاي مكتبي ميهن اسلامي به جامعه جهاني، بر ضرورت پايبندي كشورها به عرف و قراردادهاي بين المللي به ويژه اصل احترام متقابل و عدم مداخله در امور داخلي يكديگر تأكيد داشتند.
در بعد استراتژي بازدارندگي، شهادت نه مظهر ناجوانمردي و ترس از دشمن كه تجلي جوانمردي و عيّاري است به گونهاي كه به جاي به كمين نشستن براي كشستن خصم در جنگهاي چريكي و مخفيانه، ايستادگي مردانه در مقابل دشمن و حضور چشمگير و آشكار در صحنه كارزار در جهاد اسلامي مورد توجه قرار ميگيرد و از رهگذر تلقي شهادت به عنوان احدي الحسنين، برتري قدرت معنوي بر قدرت مادي و چيرگي روحيه بالا و اراده مصمم ملت مسلمان بر روحيه ياس و نوميدانه دشمنان اسلام به منصه ظهور رسانده ميشود و با نشان دادن وحدت و انسجام و همدلي ملت و دولت اسلامي، موجي از آزاديخواهي و اسلامگرايي در ميان ملتهاي جهان ايجاد ميگردد.
در بازدارندگي دشمن از طريق شهادت، نه تنها ترس از دشمن، يا ترس از مرگ مطرح نيست بلكه بر خلاف تاكتيكهاي موجود جنگي در دنيا كه براي تحريض مردم به جنگ با دشمنان، ترس و نفرت نسبت به خصم را در آنان تقويت ميكنند، در جامعه اسلامي، روحيه بي باكي از دشمن و عدم هراس از مرگ با اتكا به ايدئولوژي اسلامي ترويج ميگردد و جهاد مبتني بر شهامت، جسارت، شجاعت، فداكاري و مقاومت آنچنان روحيه بالا و اراده مصمم امت اسلامي را به دشمنان مينماياند كه آنان را از فكر تجاوز و تهاجم و يا تداوم اشغال مملكت اسلامي باز ميدارد و در اين رابطه است كه شهادت شالوده راهبرد بازدارندگي در اسلام به حساب ميآيد.
ديدگاههاي شهداي دفاع مقدس و انتخاب راه شهادت
عباسعلي اخوان ارمكي
شهادت در راه خدا بهترين مرگي است كه شهيد با اختيار خويش بر ميگزيند. پيامبر بزرگوار اسلام (ص) فرمودند:«بالاي هر كار نيكي، كار نيك ديگري وجود دارد تا اينكه مرد در راه خدا كشته شود، وقتي در راه خداي عزوجل كشته شد، بالاي آن كار، نيكي وجود ندارد.»
در جنگ تحميلي و دفاع مقدس هزاران نفر جانباز و هزاران نفر شهيد شدند. اين سوال مطرح ميشود كه آنان چه ديدگاهي داشتند كه اينگونه به سوي جبههها شتافتند و سرانجام به شهادت رسيدند.
براي پيدا كردن پاسخ اين سوال بهترين منبع وصاياي شهدا بود كه بعد از بررسيها به اين يقين رسيديم كه به دلايل زير اين راه را برگزيدند:
آگاهي و ايمان از مقام والاي شهيدان: آيه «ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل لله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون» سرآغاز وصيتنامههاي اكثريت قريب به اتفاق شهيدان است. آنان از مقام والاي شهيدان و جايگاه شهيد كاملاً با اطلاع بودند و با اين علم و آگاهي و منطق به سوي جبهه شتافتند.
شهيد ميداند كه خونش ثمر ميدهد، زيرا انسانهاي در خواب غفلت خفته را بيدار ميسازد. همچنين او ميداند كه زندگي واقعي را بدست ميآورد و تاج «كَرَّمنا» بر سرش ميگذارند.
اطاعت از رهبري: شهدا اطاعت از رهبري را واجب ميدانستند و به مردم سفارش ميكردند: «اطيعو الله و اطيعو الرسول و اولي الامر منكم» آنان معتقد بودند هر چه ولي فقيه و رهبرشان فرمان دهد بايد بپذيرند زيرا صلاح آنان را ميخواهد. بنابراين، به فرمان رهبرشان به سوي جبههها حركت كردند.
دفاع از اسلام: از هنگام ظهور دين مبين اسلام، براي ترويج و دفاع از ارزشهاي آن افراد بسياري در طول تاريخ جان خود را فدا كردند، تا اين دين الهي پايدار و زنده بماند. پيشوايان ديني ما در صدر اسلام براي تحقق آرمانهاي اسلام چه سختيها كشيدند. شهيدان كه از پيروان راستين اﺋمه اطهار بودند به عنوان وظيفه شرعي، پاسداري از اسلام را وظيفه خود ميدانستند و با نثار جان از اين هديه الهي دفاع كردند.
حس ميهن پرستي: بيگمان علاقه به وطن و عشق به آن در دل هر ايراني وجود شده است. از اين رو هر ايراني مسلمان به وطن و سرزمين خود علاقهاي خاص دارد كه فرمودهاند: «حب الوطن من الايمان»
رزمندگاه اسلام اگر چه به فرمان رهبري براي دفاع از اسلام به جبههها شتافتند تا سرزمين ايران را از چنگال مهاجمان نجات دهند، بر اين عقيده هم بودند كه وطن ارزشي والا دارد و پاسداري از آن لازم است.
تفكر بسيجي: گر چه بسيج به عنوان سازماني منسجم از بركات انقلاب است. اما ريشههاي آن به زمان پيامبر اسلام ميرسد. رزمندگان با برخورداري از فضاﺋلي چون ايثار، اخلاص، شجاعت و آماده بودن براي شهادت با دشمنان ميجنگيدند.
نگرش عاشورايي: عشق به سيدالشهدا به عنوان يك فرهنگ و بنيان اساسي در انديشه و گفتار و اعمال شهدا جلوهگري ميكند. جوهر انديشه و تفكر و جهان بيني شهدا را منطق عاشورايي تشكيل داده است. با همين عشق به سالار شهيدان بود كه در جبهههاي حق عليه باطل حماسههاي فراموش نشدني آفريدند.
خلاصه اينكه شهدا دفاع مقدس با آگاهي و بينش كامل راهشان را انتخاب كردند و با عقيدهاي راسخ و استوار به فرمان رهبرشان به سوي جبهه شتافتند و سرانجام در اين راه به شهادت رسيدند.
تحليل محتواي كمي وصيتنامههاي شهدا
مريم آخوندي
يكي از شگفتيها و يا به عبارتي بهتر بركات و عنايات جنگ، ظهور مردان مردي بود كه تاريخ با همه دير پايياش جز در برههاي كوتاه به خود نديده بود. انسانهايي كه ياور درد و قرين رنج و آشناي زخم بودند. انسانهايي كه با طي مراحل تكامل روحي و معنوي، قابل تأمل و تفكر بودند و شناخت و باور آنها قطعاً نيازمند معرفت شناسي عميق و دقيق از آنها در همه جنبهها است.
بازماندگان، خانوادهها و همرزمان شهدا و به طور ملموستر، يادگارهاي جبهههاي جنگ و شهادت ميتوانند ابزارهايي براي يك مطالعه و تحقيق وسيع ميداني باشند؛ اما به نظر ميرسد همه اين دادهها، اطلاعاتي فرعي و مكمل قلمداد شوند و منبع اصلي اين تحقيق را همان يادگارهاي به ظاهر مادي شهدا يعني وصيتنامهها تشكيل دهند. زيرا وصيتنامهها، نوشتههايي هستند كه به صورت مستقيم توسط خود شهيد، با گزينش واژگان خاص شهيد و البته تنها با واسطه كاغذ بيان شدهاند و كلمهها و جملههاي گفته شده به گوهرهايي گرانبها تبديل گشتهاند كه ميتوانند نشانگر فضاي روحي و رواني شهدا و دغدغههاي فكري و اخلاقي و اجتماعي و خانوادگي و سياسي آنان باشند. پيامهايي كه در نگاه اول قابل كشف و استخراج نيستند ولي با كمي دقت و تأمل و تفكر قادرند روح و نگاه فرازميني و ماوراء الطبيعي خصوصي و عمومي شهدا را نشان دهند.
بنابراين ميتوان به وصيتنامهها به عنوان متني دراماتيك و البته عقلاني وراي يك دست نوشته نگاه كرد. متني كه علاوه بر بيان احساسات صرف و عاشقانه شهدا، ناشي از ذوب شدن در وجود حق، آگاهي و هوشياري شهدا را نيز در امور اجتماعي، سياسي، فرهنگي و... بسيار زيبا نشان ميدهد و از اين نظر ميتوان گفت، نگارش وصيتنامهها از يك قاعده كلي پيروي كرده است. وصيتنامهها ابتدا با بخشي چون الهي نامه آغاز ميشوند كه شامل تألمات روحي شهيد و راز و نيازهاي او و حالتهاي عرفاني و ملكوتي ايجاد شده است. وصاياي عمومي و خصوصي هم دو ركن مهم ديگر اين نوشتهها را تشكيل ميدهند و نكته جالب توجه اينجاست كه توصيهها و انذارهاي خصوصي و خانوادگي همواره بر وصيتهاي عمومي و اجتماعي كه مخاطبان آن مردم، جامعه و به تعبير شهدا، ملت هستند، پيشي گرفته است.
اين مقاله سعي دارد با رويكردي علمي و با روش تحليل محتواي كمي به بازتوليد و پژوهش در اين زمينه دست بزند. در ابتدا وصيتنامهها براساس جامعه هدف و مخاطب مورد نظر به دو مقوله اصلي روابط خانوادگي و شخصي و روابط اجتماعي و مولفه روابط خانوادگي و شخصي به 4 زير مقوله ديني، اقتصادي، اجتماعي، عاطفي، فرهنگي- اجتماعي و در موضوع روابط اجتماعي به 3 زير مقوله سياسي- ديني، اقتصادي و فرهنگي تقسيم شدند. و در انتها با استفاده از نرمافزار spss به مستند كردن دادهها و توضيح كمي و البته كيفي مقولات پرداخته شده است.
تحليل محتواي وصيت نامههاي شهداء شهرستان گناباد با تأكيد بر
خاستگاه اجتماعي آنها
اقدس اصغري- فاطمه خدادادي
چكيده:
فرهنگ شهيد و شهادت يكي از عاليترين مفاهيمي است كه ويژه قيامها و انقلابهاي مكتبي و الهي است. شهادت اهداي خون در راه خدا براي حفظ مكتب و رسيدن به اهداف، سنت ديرينة انبياي الهي است. انبياء براي اصلاح جامعه آمدند و در اين راه فدا شدند.
روش تحقيق :
روش مطالعه حاضر توصيفي است. مطالب ارائه شده در اين مقاله حاصل پژوهش اسنادي است كه در سال 1383 در گناباد به انجام رسيده است. تكنيك مورد استفاده ، تحليل محتوا و ابزار آن پرسشنامه معكوس با اعتبار صوري بوده است. واحد شمارش متن و جمله مي باشد.
جامعه آماري شامل كلية وصيت نامههاي موجود در بنياد شهيد گناباد يعني 220 نسخه است كه از ميان آنها 150 وصيت نامه با روش نمونه گيري تصادفي ساده از بين پروندههاي شهدا انتخاب شده است. چون پژوهش توصيفي بوده، لذا از فرضيه استفاده نشده است و از روشهاي آماري در سطح توصيفي به منظور پردازش و تجزيه و تحليل دادههاي استفاده شده است.
نتايج :
بر اساس نتايج به دست آمده، بيشترين شهدا در گروه سني 19- 15 سال بودهاند و اكثر آنها نيز ساكن مناطق روستايي و از طبقات پايين جامعه بوده و در مناطق غرب كشور نيز به شهادت رسيده و شيعه بودهاند و محصل و سطح سواد اكثر شهدا خواندن و نوشتن بوده است. اكثر شهدا داراي سابقه مبارزاتي بوده و در جبهه رزمنده و بسيجي بودهاند. الگوي مذهبي شهداي امام حسين (ع) و واقعة عاشورا بوده است و اكثر آنها علت حضور خود را در جبهه اطاعت از امر رهبري، دفاع از مرز و بوم و حفظ اسلام بيان نمودهاند. اكثر شهدا توجه به فرهنگ جهاد و شهادت را به همه افراد جامعه توصيه نمودهاند و در وصيت نامههاي خود به مبارزه با استكبار جهاني تأكيد داشته و مبارزه با آن را در صدر امور قرار دادهاند.
نتيجه :
براي ما با توجه به هشت سال جنگ تحميلي، شهدا برخاسته از متن مردم بوده اند و بر اساس فرهنگ شهادت و ولايت در اسلام اقدام به حضور در جبهه ها داشتهاند و لذا حضور آنها يك حضور ارزشي بوده است نه يك حضور صرفاً نظامي.
واژههاي كليدي: شهيد، وصيت نامه شهدا، ارزشها، خاستگاه اجتماعي، جنگ تحميلي
ايثار و شهادت و دفاع مقدس
عباس امدادي
هشت سال دفاع از آب و خاك و دين و اطاعت از امام و رهبري، تاريخ ملتي را به ثبت رسانيد و رقم زد كه لحظه لحظه آن، غرور و عزت، جوانمردي و شجاعت، دليري و رشادت، ايثار و شهادت را معنا بخشيد.
در بطن و ماهيت دفاع مقدس ملت ايران، فرهنگي بسترسازي گرديده بود و به تكامل رسيد كه ريشه در انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري پير فرزانه، امام خميني(س) داشت و به قيام سرور و سالار شهيدان عالم، حسين بن علي (ع)، و عترت و سنت پيامبر (ص) اتصال داشت كه در باور و همت امام، به عنوان احياگر تفكر ديني، متجلي گشت و درخشيد. «تاريخ، فداكاريها و از خودگذشتگيها و جانبازيهاي شيعه را، به خوبي نمايان ساخته و نشان داده، به طوري كه هرگاه پاي عقيده و محبت به پيشوايان دين و دفاع به ميان آمده، شيعه نه تنها جان، بلكه همه چيز خود را از دست داده و از عقيده و شرافت و حيثيت و آزادگي و موطن خود دفاع كرده است.» و به خاطر همين عقيده و دفاع از باورداشتهاي ديني است كه در صحنه رزم، صحنههاي دفاع از حيثيت و شرافت و دين و آزادي و وطن را ميآفريند، عليالخصوص اين كه مزين به اصل ايثار و شهادت نيز باشد. ايثار و شهادتي كه شوق و انس و آرزويش، در فرهنگ شيعه و هشت سال دفاع، از چنان قداست و جذابيتي برخوردار بود، كه از يك سو، مايه فخر و سربلندي ايرانيان و اسلام و حيريت و تحسين جهانيان گشت و از طرف ديگر، الگوي هميشه ماندگار آيندگان را سبب شد. از اين رو، در اين مقاله سعي در ارتباط اين فرهنگ (ايثار و شهادت) و تبيين و تعيين و نقش آن در دفع مقدس ملت ايران داريم. به همين خاطر، به نقش ايثار و شهادت و دفاع مقدس، به تفضيل صحبت خواهيم كرد.
واژههاي كليدي: شهادت- دفاع مقدس- فرهنگ- ايثار
فرهنگ ايثار و شهادت
مژگان تركمن
قالَ الله تعالي: وَلا تَقولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سبيلِ اللهَ اَمْواتٌ بَلْ اَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرونْ. (بقره 154)
از اعظم قربات و اجلّ مقامات و درجات، شهادت في سبيلالله است. شهادت در راه خدا، در راه اعلاي كلمه الله، در راه احياي امرالله، در راه دفاع از دين و حدود و ثغور و نواميس مسلمين. شهيد و شهدا، سعادتمندان و پاكبازاني هستند كه در ميدان في سبيلالله از مرگ واهمه و انديشهاي ندارند، و نصرت حق و ياري دين خدا و جهاد با دشمنان خدا را فوز عظيم ميدانند. و از ميان بارش باران اسلحه دشمن، خود را مظفّر و پيروز و نايل به احدي الحسنيين ميشمارند. اعلاي كلمه اسلام و بقاي دين و عزّت و شوكت مسلمين، همه از بركت فداكاريها و جانبازيهاي اين رادمردان از جان گذشته است. در غزوات صدر اسلام، آنان كه در ركاب پيامبر اعظم، صلّي الله عليه و آله و سلّم، حقّ جهاد و شجاعت و مردانگي و ايثار و اخلاص و علاقه به حق را ادا كردند، فداكاراني بودند كه در رأس آنها و شخص اول آنها، فاتح قلعههاي جهل و استكبار، اميرالمؤمنين، امام علي، عليهالسّلام، بود كه در طول تاريخ پر از فراز و نشيب اسلام، هركجا و در هر زمان و در هر عصر و توفان و هر سختي و بلا و هجوم اعدا، خط شهيد و شهادت و فرهنگ ايثار و فداكاري امت اسلام را سربلند و سرافراز نموده است.
خطي كه قيام سيدالشهداء، رهبر آزادمردان جهان، حضرت امام حسين عليهالسّلام، و يارانش را بوجود آورد و آن رستخيز عظيم را كه تا دنيا باقي و برقرار است همچنان در برابر كفر و ظلم يزيديان هر عصر و زمان در ستيز است، رستاخيزي شد كه در آن اوج پرواز انسانهاي مخلص و خود را به خدا فروخته و از جان و مال و زن و فرزند گذشته آشكار گشت. و خطاب اِنّي اَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (بقره 154) حسين عليه السّلام، را تا ابد اسوه و نمونه و مفخر مكتب شهادت و پيشواي شهداي راه حق و نجات انسانيت قرار داد. قرآن كريم كه برترين و شريفترين معاني ايثار و شهادت، را به مسلمانان ميآموزد، كساني را كه در مكتب جهاد و شهادت از خود و مال وابستگان خود در راه اعلاي كلمه توحيد و نجات بشر از ذلّت عبوديّت غير خدا و استعباد زورگويان گذشت ندارند، به تهديد، سخت هشدار ميدهد، ميفرمايد:
قُلْ إنْ كانَ آبائُكُمْ و اَبْنائُكُمْ وَ اَخَواتُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ وَ اَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ كَسادِها وَ مساكِنَ تَرْضَونَها أحِبُّ اِلَيْكُمْ مِنَ اللهِ وَ رَسوُلِهِ وَ جِهادٌ في سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوآ حَتّي يأْتِيَ اللهَ بِاَمْرِهِ وَ اللهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ. (توبه 24)
اين آيه به صراحت اعلام ميكند كه مسلمان بايد در راه خدا و پيغمبر و جهاد در راه خدا، از هرچه در نزدش عزيز و قيمتي است چشم بپوشد، سخن حق را بگويد، صراحت لهجه داشته باشد، با اهل بدع و گمراهيها براي اين جهات دنيايي به مسامحه و مجادله و حق پوشي عمل نكند. ميفرمايد: اگر پدران شما و پسران شما و برادران شما و همسرهاي شما و خويشاوندان و عشيره شما و اموالي كه ذخيره كرده و تجارتي كه از كساد آن ميترسيد و خانههايي كه براي خودتان پسنديدهايد، همه اينها محبوبتر باشد به سوي شما از خدا و پيغمبر خدا و جهاد در راه خدا، پس منتظر باشيد خدا فرمانش و عذابش را بياورد (و بر شما نازل كند)، از اين جهت و اين درك و معرفت است كه ميفرمايد: اَلا وَ مَنْ ماتَ عَلي حُبِّ آلِ مُحَمَّد صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ماتَ شهيداً ؛ (بحار، ج23)
اين معنايي است كه شهيد، يعني آنكه در راه خدا به شهادت ميرسد، آن را درك ميكند و بايد آن را درك كند و داشته باشد. تا اگر شهادت هم نصيبش نشد، حال و روحيه شهيدان و دوستداران جهاد و شهادت را داشته باشد. اين معناي بزرگ و مقام ارجمندي است و با اين اعلام خطر كه در اين آيه است همه و هر مسلمان، بايد آن را در خود پرورش دهد و حقيقتاً براي اسلام و دين، هميشه آماده فداكاري به مال و جان باشد و جهاد را در هر درجهاي كه فراهم ميشود، هرچند به امر به معروف و نهي از منكر باشد، ترك نكند. البته در جهاد و امر به معروف و نهي از منكر، بايد ضوابط و برنامههاي شرعي را كه در فقه بيان شده رعايت نمود و احساسي و سليقهاي عمل نكرد. اما روحيه آمادگي براي دفاع از دين و نواميس مسلمين بايد در اين حدّي كه در آيه بيان شده است، همواره قوي و نيرومند باشد تا فرمان مبارك وَ اَعِدّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّاللهِ وَ عَدُوَّكُمْ، . (انفال، 60) اجرا شود و دشمنان هميشه از مسلمانان مرعوب و بيمناك باشند و انديشه تجاوز به حقوق و حدود آنها را ننمايند.
دفاع مقدس، ولايت و رهبري امام خميني (ره)
ابراهيم جعفري مزرعه
دفاع مقدس با آميختن و آموختن سيره رزمندگي و بندگي، زيباترين و پرمضمونترين درس خود را از انقلاب بزرگ عاشوراي حسيني فرا گرفته و در صحنه عمل با رهبري و ولايت حضرت امام خميني(ره) توانست پيروان مكتب ظلم ستيز و عزت آفرين را با عبادت و خلوص در بندگي و انقلاب گري و جهاد و خلوص در رزمندگي بصورت يكجا به جهانيان بنماياند.
ابعاد و ويژگيهاي گسترده رهبري حضرت امام در دفاع مقدس به عنوان فرمانده كل قوا، نيازمند پژوهش گسترده و هم جانبه ميباشد. كه در اين پژوهش كه به صورت «كتابخانهاي» صورت گرفته، سعي گرديده كه به آن نگريسته شود. لذا مقاله حاضر در پنج فصل بدينگونه سازمان يافته است:
در فصل نخست، مباحثي مقدماتي درباره رهبري به عنوان كليات آمده است. در فصل دوم، دفاع مقدس در انديشه امام با دو قسمت «علل تجاوز» و «ماهيت جنگ» از منظر حضرت امام تبيين شده است. در فصل سوم، ويژگيهاي رهبري حضرت امام در طول دفاع مقدس و در فصل چهار، شيوهها و تدابيري رهبري ايشان بحث گرديده است. در فصل پنج نيز تأثير معنوي رهبري امام مطرح ميگردد.
نظرات شما عزیزان: