معناى احياء عند ربهم
س 373- خداوند درباره كسانى كه در راه خدا كشته شده اند، مى فرمايد: و لاتحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا، بل احياء عند ربهم يرزقون . (آل عمران : 169)
هرگز كسانى كه را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپنداريد، آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند.
سوال اين است كه اينان چگونه زنده اند و حال اينكه ما مى بينيم كه روى زمين مرده افتاده و از بين رفته اند؟
ج - (احياء عند ربهم ) يعنى در مقام قرب هستند و روزى داده مى شوند. (يرزقون ) در عين اينكه شما مى بينيد كه آنان روى زمين افتاده اند.
و اساسا (موت ) در عرف قرآن عبارت است از انتقال از نشاه اى به نشاءه ديگر و اختصاص به شهيد يا غير شهيد ندارد. خداوند متعال مى فرمايد: نحن قدرنا بينكم الموت ، و ما نحن بمسبوقين (واقعه : 60) يعنى ما مرگ را در ميان شما مقدر نموديم ، و كسى بر ما سبقت نجسته است ؛ منتهى در ادامه مى فرمايد: على ان نبدل امثالكم و ننشاكم فيما لاتعلمون (واقعه : 61) يعنى بر اين اساس كه امثال شما را به جاى قرار دهيم ، و شما را به نشاءه اى كه از آن اطلاع نداريد، منتقل كنيم .
آيا برزخ و پرسش و پاسخ قبر براى همگان خواهد بود؟
س 374- معناى اين مطلب كه در روايات آمده است (برزخ مخصوص مؤ من محض و كافر محض است )(147) چيست ؟
ج - در ادامه اين عبارت نيز آمده است :
(و الباقون يلهى عنهم ).(148) و از بقيه دست بر مى دارند.
اين مطلب مخصوص سوال قبر است ، ولى برزخ به نص قرآن (149) براى همه وجود دارد.
چنانكه سوال قبر نيز به صورت مختصر است ، يعنى تا روح مهيا مى شود، از او سوال مى شود، بعد درى از بهشت به روى او باز مى شود و ياتيه روحها و ريحانها (و يا درى از جهنم به رويش گشوده مى گردد) و (ياءتيه نارها و لهبها)(150)
س 375- در روايات آمده است كه برزخ تنها براى من محض الكفر محضا و محض الايمان محضا است و براى ديگران نيست .
ج - اين يك دسته از روايات است ، ولى دسته ديگر از روايات (151) عموميت دارد.
س 376- محض الايمان محضا و محض الكفر محضا يعنى چه ؟
ج - يعنى مؤ من به تمام معنى الكلمه و كافر به تمام معنى .
س 377- در اين صورت (محض الايمان محضا) تنها در شخص واحد منحصر خواهد بود.
ج - در كفر زياد است .
س 378- آيا اين دسته از روايات قابل قبول است ؟
ج - نمى توانيم رد كنيم ، زيرا دليلى بر انكار آن ها نداريم .
س 379- آيا از آيات برزخ مانند و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون (مؤ منون : 100): (و از پشت سر آنان تا روزى كه برانگيخته مى شوند (قيامت ) حايلى (برزخ ) خواهد بود.) عموميت استفاده مى شود؟
ج - بله .
س 380- روايات تلقين را چه كنيم كه خطاب به ميت گفته مى شود:
(اذا اتاك الملكان ...)
وقتى دو فرشته به سراغ تو آمدند...
ج - اينها نيز از رواياتى است كه عموم پرسش و پاسخ قبر از آن استفاده مى شود.
س 381- آيا برخى روايات برزخ كه مى فرمايد و الباقون يلهى عنهم (از ديگران دست بر مى دارند) و برزخ را از غير محض الايمان محضا و محض الكفر محضا نفى مى كند، با عموميت قرآن منافات دارد؟
ج - و الباقون يلهى عنهم . مى رساند كه آنها هم برزخ دارند، ولى سوال قبر خصوصى است و فقط از محض الايمان محضا و محض الكفر محضا پرس و جو مى شود، بنابراين با آيات قرآن (كه عموميت برزخ را براى همه اثبات مى كنند) منافات ندارد.
شهداء نيز عالم برزخ دارند
س 382- آيا شهداء عالم برزخ دارند؟ و اگر ندارند چرا درباره حضرت جعفر طيار و ابوالفضل العباس عليه السلام ، در روايت آمده است :
(له جناحان يطير بهما فى الجنه )(152) دو بال دارد كه به وسيله آنها در بهشت به پرواز در مى آيد.
ج - شهدا نيز برزخ دارند، و مقصود از بهشت در روايت شايد همان برزخ آنها باشد.
تفاوت نظام عالم برزخ با نظام دنيا
س 383- آيا نظام عالم برزخ با نظام اين عالم فرق دارد؟
ج - نظام عالم آخرت يقينا با نظام اين عالم فرق مى كند. مثلا انسان در دنيا پس از غذا خوردن سير مى شود و گنجايش خوردن چيز ديگر را ندارد و اگر بخورد مى تركد، ولى در آن جهان هر قدر بخورد، سير نمى شود، و لذت هاى ديگر از قبيل جماع و غيره نيز به اين صورت است . و نظام عالم برزخ نيز اجمالا با نظام اين عالم فرق دارد.
چگونگى فشار قبر
س 384- فشار قبر چگونه است ؟ آيا واقعا ديوارهاى قبر به هم آمده و به مرده فشار مى دهد؟
ج - براى روح كه از بدن مفارقت نموده تمثل مى شود كه گويا قبر، او را فشار مى دهد، نه اينكه حقيقتا قبر جسد را فشار دهد. چنانكه امور ديگر كه بنابر روايات در قبر رخ مى دهد از قبيل نشستن در قبر، و خوردن سر مرده به سنگ لحد و غيره ،(153) همگى تمثل است .
شيخ بوعلى سينا و برزخ
س 385- آيا شيخ بوعلى سينا منكر برزخ بوده است ؟
ج - ايشان با استدلال به اينكه محسوسات جزئى هستند، و قوام جزئى به ماده است ، خيال و قوه متخيله را مانند محسوساتى كه به به حواس مادى درك مى شوند، مى داند؛ ليكن مرحوم آخوند ملا صدرا آنها را مجرد از ماده ، ولى واجد آثار ماده مى داند.
بوعلى راجع به معاد و خصوصيات قيامت نيز مى گويد: برهان از اثبات آنها قاصر است ؛ ولى چون صادق مصدق گفته ، و صدق او نيز با برهان ثابت شده ، لذا بايد پذيرفت .
چگونگى رسيدن ثواب ها به انسان در عالم برزخ
س 386- اگر عالم برزخ تدريج بردار نيست ، چگونه ثواب براى انسان به تدريج مى رسد و چگونه انسان علم تدريجى به ثواب پيدا مى كند؟
ج - اين طور نيست كه خود علم هم تدريجى باشد، بلكه علم به امر تدريجى است . (علم به تدريج ) است ، نه (علم تدريجى ).
استكمال نفوس در عالم برزخ
س 387- آيا نفوس در برزخ استكمال پيدا مى كنند؟
ج - اگر استكمال در برزخ فرض شود، هر چه انسان در ماده كسب كرده ك همان مرتبه از كمال را دارا است ، مگر اينكه تخم محبت و معرفت را در وجودش بكارد كه نهالش در برزخ ظهور مى كند.
بنابراين ، اگر در دنيا بذر تكامل را كاشته باشد، در عالم برزخ پرورش مى يابد. مانند اينكه اگر سنت حسنه و يا بناى خيرى در دنيا بنيان نهاده باشد، ثوابش به روح او عايد مى گردد.
معاد
علائم قيامت
س 388 - خداوند متعال مى فرمايد: فارتقب يوم تاءتى السمائ بدخان مبين يغشى الناس ، هذا عذاب اءليم . (دخان : 10 و 11)
- پس در انتظار روزى باش كه آسمان دودى نمايان بر مى آورد، كه مردم را فرا مى گيرد. اين است عذاب پر درد.
آيا اين عذاب تا به حال نازل شده ، يا بعد از اين واقع خواهد شد؟
ج - از كلمه (فارتقب ): (يعنى در انتظارش باش )، برمى آيد كه هنوز واقع نشده است .
س 389- آيا تا روز قيامت واقع مى شود؟
ج - بله به حسب ظاهر آيه ، وعيد است به عذابى كه عبارت است از آمدن دخان مبين از آسمان كه (يغشى الناس ) يعنى همه مردم را فرا مى گيرد، و ظاهرا چنين واقعه اى بعد از حضرت رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم و قبل از قيام قيامت واقع خواهد شد.
س 390- آيا از گفتار خداوند متعال در چند آيه بعد از آيه گذشته بر نمى آيد كه اين امر واقع شده است ، آنجا كه مى فرمايد: ثم تولوا عنه و قالو: معلم مجنون (دخان 14)
پس از او روى برتافتند و گفتند: اين ، تعليم يافته اى ديوانه است .
ج - آيه ابا ندارد، ولى اشعار دارد كه اين عذاب بعد از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم واقع خواهد شد، و هنوز واقع نشده است و اينكه (تاءتى السماء بدخان ) يعنى آسمان دود برمى آورد، آن هم با وصف (مبين ) يعنى آشكارا، و علاوه بر اين (يغشى الناس ) يعنى همه مردم و اهل عالم را فرا مى گيرد.
س 391- آيا وقتى سد ياءجوج و ماءجوج بسته شد كه راه جنگى ديگر براى حمله وجود نداشت ؟
ج - يك تنگه بيشتر نبود روى آن سدى نباشد و براى استحكام لابلاى آن آهن استعمال شد، چنان كه خداوند متعال از زبان ذوالقرنين مى فرمايد: آتونى زبر الحديد...) (كهف : 96): (و قطعات بزرگ آهن را بياوريد...) و در عالم پنج سد زده شد، يكى سد بابل و ديگرى سد دانيال در شهر تفليس ك و ديگر سد ياءجوج و ماءجوج ، و دو سد ديگر كه همه آنها به مرور زمان از هم پاشيده شد، و اين ، يكى از اشراط ساعت و علائم قيامت است .(154)
حقيقت معاد و تفاوت هاى نظام قيامت با دنيا
س 392- آيا صور نوعى بعد از خروج از عالم نيز ماده دارند؟
ج - وجود برزخى و مجرد است ، صور نوعى مادى نداريم .
س 393- پس چرا در منظومه سبزوارى قدس سره چنين آمده است ؟
چ - در منظومه چنين چيزى نيست و نبايد باشد، صورتهاى نوعى ماده ندارد.
س 394- آيا جمله (على اءن نسوى بنانه ) در آيه اءيحسب الانسان اءن لن نجمع عظامه ؟! بلى قادرين على اءن نسوى بنانه . (قيامت : 3 و 4): (آيا انسان مى پندارد كه هرگز ريزه استخوانهايش را گرد نخواهيم آورد؟! آرى ، ما توانايى آن را دارمى كه (خطوط) سرانگشتان او را درست (و بازسازى ) كنيم .) ظهور در ماده ندارد؟
ج - اكل و شرب از اين بالاتر است . خداوند سبحان مى فرمايد: ثم انكم اءيها الضالون المكذبون ، لاكلون من شجر من زقوم ، فمالئون منها البطون ، فشاربون عليه من الحميم ، فشاربون شرب الهيم ...) (واقعه : 51 55)
- آنگاه شما اى گمراهان دروغپرداز، قطعا از درختى كه از ز قوم است خواهيد خورد، و از آن شكمهايتان را پر خواهيد كرد، و روى ان از آب جوش مى نوشيد (مانند) نوشيدن شتران تشنه .
س 395- خداوند سبحان در جاى ديگر درباره درخت (زقوم ) مى فرمايد: انها شجرة تخرج فى اءصل الجحيم . (صافات : 64)
- آن ، درختى است كه در قعر آتش سوزان مى رويد.
سؤ ال اين است كه چگونه درخت در اصل جحيم و در قعر آتش سوزان مى رويد؟!
ج - اگر خدا بخواهد، مى شود.
س 396- خداوند متعال بعد از آيه گذشته باز در تفسير درخت (زقوم ) مى فرمايد: طلعها كاءنه رؤ وس الشياطين . (صافات : 65)
- ميوه اش گويى چون كله هاى شياطين است .
معناى اين آيه چيست ؟
ج - يعنى ميوه هاى آن به صورت سر شيطان است ، در سوره واقعه مى فرمايد: لاكلون من شجر من زقوم ، فمالئون منها البطون (واقعه گ 52 و 53) قطعا از درختى كه از ز قوم است خواهيد خورد، و از آن شكمهايتان را پر خواهيد كرد. يعنى با غذا شكمهايشان پر مى شود، و با حميم جهنم از آنها پذيرايى مى شود. تشريفات مهمانى آنها اين است ، ميوه آنها نيز به صورت سرهاى شياطين است !
س 397- در دنيا كه درخت در آتش سبز نمى شود؟
ج - همه آيات عالم آخرت ، نظامى دارد كه مغاير نظام امروز عالم است ما است . براى نمونه در عالم دنيا خيلى چيزها امكان ندارد صد سال بيشتر بماند، ولى در آنجا صدها هزار سال ممكن است بماند، بلكه جوانتر هم مى شود؛ بنابراين ، اينكه درخت ، در قعر جهنم سبز شود و ميوه دهد، نظامى است مخصوص به عالم جهنم و ربطى به دنيا ندارد كه مورد اشكال شود.
س 398- در ادامه آيات مربوط به ز قوم در سوره صافات آمده است : انهم اءلفوا آباءهم ضالين (صافات : 69)
آنها پدران خود را گمراه يافتند.
آيا در قعر جحيم واقع شدن درخت ، و پيروى آنان از پدران گمراهشان به هم ربط دارد؟ اگر هست چيست ؟
ج - ناچار بايد مناسبتى بين ان دو باشد، مناسباتى بين نظام آنجا و نظام اينجا وجود دارد، بايد فكر كرد و ديد كه چه ربطى بين اين دو وجود دارد.
س 399- مرجع ضمير (انهم ) در اين آيه با مرجع ضمير آيه قبل ، يكى است .
ج - خوب ، باشد.
چگونگى بازگشت امور به خداوند در قيامت
س 400- خداوند مى فرمايد: اءلا الى الله تصير الاءمور. (شورى : 53)
آگاه باشيد كه همه كارها به خدا مى گردد.
چگونه در روز قيامت ، امور به سوى خداوند متعال بازگشت مى كند؟
ج - خداوند متعال مى فرمايد: لقد كنت فى غفلة من هذا، فكشفنا عنك غطاءك ، فبصرك اليوم حديد. (ق .22)
واقعا كه از اين حال ، سخت در غفلت بودى ، ولى ما پرده را از جلوى چشمانت برداشتيم ، لذا امروز ديده ات تيز است .
بنابر آيه شريفه فوق الآن هم (الى الله تصير الاءمور.) الآن هم قيامت بر پا است ، و قيامت به عالم احاطه دارد، منتهى ما پشت پرده هستيم و در قيامت پرده برداشته مى شود.
اساسا آياتى كه در قيامت كبرى ظهور دارند، در روايات در سه معنى استعمال شده اند:
1- قيامت كبرى .
2- رجعت .
3- ظهور حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه الشريف .
مانند اين آيه كه مى فرمايد: و يوم نحشر من كل امة فوجا ممن يكذب بآياتنا، فهم يوزعون (نمل : 83)
و آن روز كه از هر امتى ، گروهى از كسانى را كه آيات ما را تكذيب كرده اند، محشور مى گردانيم ، پس آنان نگاه داشته مى شوند تا همه به هم پيوندند.
اين آيه شريفه مى فرمايد: از هر امت دسته اى را محشور مى كنيم ، و اين با قيامت كبرى قابل تطبيق نيست ، زيرا خود قرآن در وصف قيامت مى فرمايد: و حشرناهم فلم نغادر منهم اءحدا. (كهف : 47)
و همگان را محشور مى كنيم و هيچ كس را باقى نمى گذاريم .
رجوع به جهنم نيز، رجوع به خداست
س 401- خداوند متعال مى فرمايد: انا لله و انا اليه راجعون (بقره : 156)
ما از آن خدا هستيم ، و به سوى او باز مى گرديم .
ترديدى نيست كه اين معنى نسبت به بهشتيان درست است ، ولى نسبت به كسانى كه به جهنم مى روند، چگونه (انا اليه راجعون ) تصور مى شود؟
ج - (انا لله ) يعنى ما مملوك خدايم و او شريك ندارد، و (انا اليه راجعون ) يعنى همه به سوى خدا رجوع مى كنيم . و رجوع به جهنم نيز، رجوع به خداست ؛ زيرا خداوند متعال به تمام موجودات از جمله جهنم احاطه دارد، چنانكه مى فرمايد:
(انه بكل شى ء محيط) (فصلت : 54)
- و او به هر چيز محيط است .
س 402- آيا نديدن بهشت و نعمتهاى بهشتى براى اشخاصى كه رحمت و مغفرت پروردگار شامل حالشان نمى شود، با گفتار پروردگار كه مى فرمايد: فكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد (ق : 22): (پس ما پرده را از جلوى چشمانت برداشتيم ، لذا ديده ات تيز است .) منافات ندارد؟
ج - خير، نديدن بهشت با (بصرك اليوم حديد) منافات ندارد؛ زيرا آنان عذاب را مى بينند، و بصيرت و چشم دلشان به ديدن جهنم ، حديد و تيز است .
چرا معاد؟!
س 403- چرا روح بعد از بيرون آمدن از بدن و استكمال ، دوباره به بدن باز مى گردد؟
ج - براى اينكه مجازات خود را ببيند. اثر اعمال در نفس انسان نقش بسته است ، در برزخ كه مانند بازداشتگاه قبل از دادگاه است ، آنها را به صورت خاص و در قيامت به صورت ديگر مشاهده مى كند و دليل هاى نقلى و سمعى بسيار در سراسر قرآن بر اين مطلب دلالت دارد.
نمونه اى از آياتى كه بر معاد دلالت مى كنند
س 404- از دو آيه شريفه ذيل ، كداميك بيشتر بر معاد دلالت دارد؟
خداوند سبحان در جايى مى فرمايد: كما بداءكم تعودون (اعراف : 29)
همان گونه كه شما را پديد آورد، (به سوى او) باز مى گرديد.
و در جاى ديگر مى فرمايد: بلى قادرين على اءن نسوى بنانه (قيامت : 4)
آرى ما توانايى آن را داريم كه (اثر) سرانگشتان او را درست (بازسازى ) كنيم .
ج - يا هر دو! خداوند بعد از آيه نخست مى فرمايد: فريقا هدى ك و فريقا حق عليهم الضلالة . (اعراف : 30)
- گروهى را هدايت نموده ، و گروهى گمراهى بر آنان ثابت شده است .
يعنى همان گونه كه در (عالم ذر) دو دسته بودند: فريقا هدى ، فريقا حق عليهم الضلالة در بازگشت نيز همين طور خواهند بود.
س 405- كدام آيه بيشتر بر معاد دلالت دارد؟
ج - (تعودون ) نص در معاد است ك چنانكه (على اءن نسوى بنانه ) نيز نص است ، آيه نخست مى فرمايد: به همان صورت كه خداوند در وحله اول شما را آفريد، در آخر نيز به همان طور عود مى كنيد، و مساءله عود با مساءله بداء ارتباط دارد، و به همان برمى گردد.
آيه ديگر هم مى فرمايد: اءيحسب الانسان اءن لن نجمع عظامه ؟! بلى قادرين على اءن نسوى بنانه . (قيامت : 3 و 4)
آيا انسان مى پندارد كه هرگز ريزه استخوان هايش را گرد نخواهيم آورد؟! آرى ، (بلكه ) توانايى آن را داريم كه (خطوط) سرانگشتان او را درست (بازسازى ) كنيم .
خداوند متعال حكمت عجيبى در ميان سرانگشتان بشر به كار برده است .
پاداش اعمال در دنيا و آخرت
س 406- آيا انسان در دنيا به سزاى اعمال خود مى رسد و جزاى عمل خود را در دنيا مى بيند؟
ج - همه جريانهايى كه انسان در آخرت مى بيند، در دنيا هم مى بيند، زيرا حساب و جزاى عمل پهلوى عمل گذاشته شده ولى در نظر ما روى آن پرده كشيده شده است ، خداوند متعال مى فرمايد: وجعلنا من بين ايديهم سدا، و من خلفهم سدا، فاءغشيناهم ، فهم لايبصرون . (يس : 9)
- و ما فرا روى آنها سدى و پشت آنان سدى نهاده و پرده اى بر چشمان آنان فروگسترده ايم ، لذا نمى توانند ببينند.
اينها واقعا وجود دارد ولى ما نمى بينيم ، خداوند متعال مى فرمايد: اذا الاءغلال فى اءعناقهم ... (غافر: 71)
- آن هنگام كه غل ها در گردنهايشان افتاده است .
همچنين مى فرمايد: انا جعلنا فى اعناقهم اغلالا، فهى الى الاءذقان ، فهم مقمحون (يس : 8)
- ما در گردنهاى آنان تا چانه هايشان غلهايى نهاده ايم ، به طورى كه سرهايشان را بالا نگاه داشته و ديده فرو هشته اند.
خوبى ها و زشتى هاى اعمال حقيقتا وجود دارد، ولى ما از آنها در غفلتيم ، توجه داريم ولى از توجه خود غافليم . خداوند متعال مى فرمايد:
نظرات شما عزیزان: