دريچه غضروفى «اپى گلوت» مَدخَل حنجره و مجراى شش ها را گرفته، زبان كوچك هم به حالت افقى در جلوى مجراى بينى آويزان شده و سرانجام عضلات و ماهيچه هاى مخصوصى مجراى بينى را به طور كامل مى بندد. در اين هنگام نوك زبان به سقف تكيه كرده، لقمه را به عقب مى راند و حنجره نيز بالا آمده و به وسيله انقباض ماهيچه هاى حلق - (كه يك نوع عمل مكانيكى و انعكاسى مى باشد) - به سرعت غذا را از حلق عبور داده و وارد مرى - (كه تنها راه باز است) - مى كند و به اين وسيله عمل بلع انجام مى گيرد.
مأموريت اين دسته از خدمتگزاران، شبانه روزى است و همواره به حالت آماده باش به سر مى برند و به محض اين كه قطره آبى و يا لقمه غذايى وارد اين محوطه (حلق) بشود در يك لحظه با هم همكارى كرده و انجام وظيفه مى كنند.
حال تصور كنيد كه اگر كوچك ترين راهى به يكى از مجارى بينى، گوش و مخصوصاً شش ها باز باشد، چه دردسرها و زحماتى براى انسان به وجود خواهد آمد. حتى ممكن است كه در اثر ورود يك تكه غذا به مجراى شش ها، باعث مرگ انسان گردد!
ج) طباخى (عمل هضم)
هنگامى كه لوله مرى غذا را دريافت مى كند در اثر حركات مخصوصى كه از ماهيچه هاى ديواره آن ظاهر مى شود لقمه غذا را به معده تحويل مى دهد و معده نيز شروع به فعاليت نموده و عمل مكانيكى خود را آغاز مى نمايد.
وظيفه معده تا اندازه اى سنگين است، زيرا همه گونه غذاى
سنگين و دير هضمى وارد آن مى شود كه بايد همه هضم و طبخ شده و به صورت مايع رقيق و قابل جذبى در آيد.
ابتدا معده با حركات مخصوصى شبيه به حركت دود (از دريچه ابتدايى معده تا دريچه انتهايى معده) غذا را به اين طرف و آن طرف مى راند و به اين وسيله اجزاى آن را به كلى در هم مى آميزد و به صورت رقيق ترى در مى آورد.
غدد معده نيز دست به كار مى شوند و با ترشح مواد لازم، اعمال انجام شده را تكميل مى كنند. سرانجام غذا با مواد مزبور و شيره معده، مخلوط گرديده و يك سلسله فعل و انفعالات شيميايى در معده بر روى غذا انجام مى گيرد كه در نتيجه غذا تغيير صورت، داده و با حالت هضم شده و به صورت مايع رقيقى به نام «كيموس» معدى بار يك سفر طولانى را مى بندد.(1)
تعداد غده هاى معده كه در هضم غذا با معده همكارى مى كنند در حدود 6 تا 7 ميليون مى باشند كه در هر سانتيمتر مربع از ديوار معده تعداد 1200 عدد از آنها وجود دارند!
تازه هر كدام از آنها براى خود ساختمان و سازمان مخصوصى دارند كه در زير ميكروسكوپ مى شود آنها را تشريح و مطالعه نمود.
راستى ديگِ معده چه قدر عجيب است! زيرا در موقع خالى بودن به اندازه يك مشت بسته بيشتر نيست، در حالى كه مى تواند بيش از 5
ليتر آب و هر نوع غذا در خود پذيرفته و با فعاليت دائمى در خواب و بيدارى و با همكارى ياران بى شمار و وفادارش همه آنها را در هم ريخته و هضم نمايد!
آيا ممكن است اين همه نظم و همكارى دائمى شگفت انگيز از علل فاقد شعور و طبيعت كور و كر پديد آمده باشد؟ و آيا مى توان آن را از پيش آمدهاى كاملا تصادفى و پيش بينى نشده به حساب آورد؟ باور كنيد ساختمان يك غده معدى به اين صورت محال است تا چه رسد به 7 ميليون غده و اعضا عجيب ديگر.
چگونه غذا جزء بدن مى شود؟
در طول مدّت فعاليت معده، دريچه انتهايى معده- كه در حقيقت مرزبان معده و روده هاست كاملا بسته است. وقتى كه غذا در معده به اندازه كافى هضم شد، دريچه انتهايى معده به دفعات متوالى باز شده و هر دفعه مقدارى از كيموس معدى را وارد اولين قسمت روده ها (اثنى عشر) مى كند و اين عمل چندين بار اتفاق مى افتد تا معده كاملا خالى گردد.
در اين هنگام كه كيموس معدى وارد اثنى عشر مى شود غده هاى مهم بدن شروع به فعاليت كرده و مواد غذايى را براى جذب، آماده تر مى سازد.
«لوزالمعده» (پانكراس) شيره مخصوصى ترشح مى كند كه از مجراى مخصوصى به داخل اثنى عشر وارد مى شود و كبد نيز - (كه از بزرگترين غدد بدن است) - مايعى به نام صفرا توليد مى كند.
صفرا كه در كيسه مخصوصى جمع مى شود، ابتدا در مجراى شيره پانكراس وارد شده و با آن مخلوط مى گردد و سپس توسط مجراى دقيقى وارد اثنى عشر مى گردند.
از طرف ديگر، غدد روده اى دست به كار شده و با ترشح شيره روده اى، عمل همكاران خود را تكميل مى كنند و به اين وسيله غذا در روده، كاملا هضم شده و به صورت مايع قابل جذبى - كه به نام كيموس روده اى خوانده مى شود- در مى آيد.
كيموس روده اى كه در طول روده باريك در حركت است كم كم مواد غذايى خود را از دست مى دهد و اين عمل كه به نام جذب خوانده مى شود به وسيله گروه مأمورين فعال بيشمارى انجام مى گيرد. به اين صورت كه در ديواره درونى روده، تعداد زيادى از برآمدگى هاى مخصوصى به نام «خمل ها» وجود دارد كه مواد غذايى را از كيموس روده اى جذب نموده و تحويل رگ هاى بسيار نازكى به نام «رگهاى مويين» داده و آنها نيز به نوبه خود مواد دريافت شده را به شبكه هاى خون هدايت مى كنند.
قابل توجه اين كه در هر سانتيمتر مربع از ديواره داخلى روده، تعداد 2500 خمل ديده مى شود!
كه هر كدام براى خود دستگاه جداگانه اى دارند. عمل جذب آنها نيز يك عمل مطلق و ساده نيست و تمام مواد محتوى روده را جذب نمى كنند، بلكه عمل خمل ها به صورت انتخابى انجام گرفته يعنى تنها آن قسمت از مواد كه به درد خون و بدن مى خورد و با هدف دستگاه گوارشى موافقت دارد جذب مى كنند. هر گز در مأموريت خود راه خطا نپيموده و خلاف نظم و قانون عمل نمى كنند.
حال خود بگوييد آيا درست است كه انسان از تمام اين اعمال منظم و هماهنگ، غفلت ورزد و درباره اهميت اين عمل حياتى و به وجود آورنده آن نينديشد؟!
چگونه كثافت ها جاروب مى شوند؟
البته تمام محتويات كيموس روده اى قابل جذب نيست، زيرا قسمتى از مواد آن يا هضم نشده و يا اصلا قابل هضم نمى باشد. اين قسمت پس از عمل جذب، به وسيله دريچه مخصوصى وارد روده بزرگ شده و همين دريچه از برگشت موّاد نامبرده جلوگيرى مى كند.
روشن است كه بايد اين مواد، كشور تن را ترك كنند. به همين خاطر، روده بزرگ پس از آنكه مواد دفعى را حداكثر در حدود 19 تا 24 ساعت نگهدارى نمود، به وسيله حركات مخصوصى آنها را از خود دفع مى كند. ديگر اين كه ممكن است باز مقدارى از مواد قابل جذب در محتويات روده بزرگ وجود داشته باشد كه در طول مدت اقامت اين مواد، آنها نيز به وسيله جدار روده بزرگ جذب مى گردند. از كارهايى كه به وسيله روده بزرگ انجام مى گيرد، ترشحات مخصوصى است كه در سهولت امر دفع، تأثير بخشيده و مواد دفعى را آماده براى بيرون راندن مى كند.
دو نكته جالب
ضمن مطالعه كارگاه ها و اعضا مختلف دستگاه گوارشى - (كه مانند چرخ ها و پيچ و مهره هاى يك ساعت منظم و مجهز كار مى كردند) - دو نكته بيش از همه، جلب توجه مى كرد.
1. كار و فعاليت دائمى دستگاه ها كه شب و روز، در حال خواب و بيدارى، هوشيارى و غفلت و... به حالت آماده باش و خدمت مى باشند.
2. نظم و همكارى شگفت آور در ميان اعضا و كارگاه هاى اين دستگاه. اين همكارى به اندازه اى است كه هر كدام كار ديگرى را راحت و كامل نموده و همه با هم به سوى هدف معينى گام برمى دارند.
اينها اسرار و نكاتى هستند كه ما را به نظام شگفت انگيز سازمان تن آشنا ساخته و ما را به آفريننده اى عالِم، عاقل و قادر مطلق، هدايت مى نمايد.
يكى ديگر از دستگاه هاى بزرگ بدن، دستگاه گردش خون مى باشد كه هميشه مايعى به نام خون را در تمام بدن انسان به گردش در مى آورد. دستگاه گردش خون به خاطر نظم عجيب، دقت و ظرافت فوق العاده اى كه دارد بسيار قابل توجه است!
اين دستگاه از هيچ طرف به خارج راه نداشته و از اين جهت يك دستگاه بسته ناميده مى شود.
همان طورى كه خواهيم ديد دستگاه گردش خون، نمونه كامل يك لوله كشى بسيار دقيق و منظمى است كه با نقشه و هندسه شگفت آورى در تمام پيچ و خم اعضا كوچك و بزرگ بدن انسان كشيده شده و به طور خودكار يك وظيفه مهم حياتى را انجام مى دهد.
لوله هايى كه از اين دستگاه در سرتاسر كشور تن، كشيده شده، در بعضى از جاها به قدرى ظريف و باريك است كه گرچه به نام «مويرگ» خوانده مى شود، ولى به مراتب از مو باريك تر و ظريف تر مى باشد، اما با وجود اين، وظيفه خود را به خوبى انجام داده، خون محتوى مواد غذايى را عبور مى دهند و گردش خون را اداره مى كنند.
نقش اساسى اين دستگاه
اين دستگاه با فعاليت دائمى و خستگى ناپذيرى كه دارد، مأمور رساندن مواد حياتى (انواع مواد غذايى، آب و هوا) به تمام كارگاه هاى
بزرگ و كوچك بدن است و نقش يك دستگاه مجهز پخش ارزاق را در كشور تن بازى مى كند، در ضمن تمام سلول هاى بدن را شست و شو داده، مواد دفعى و زايد آنها را دريافت مى دارد و از اين راه كار سازمان بهداشت و نظافت بدن را نيز انجام مى دهد!
دستگاه گردش خون به وسيله مأمورين فعالى كه در اختيار دارد اين مأموريت سنگين را در پيچ و خم هاى تاريك اعضا بدن، حتى در لابلاى طبقات حساس مغز، پرده هاى ظريف چشم،... به خوبى انجام داده و جيره غذايى لازم را به سلول هاى آنها مى رساند.
دستگاه گردش خون، مواد غذايى لازم را از روده ها و هواى لازم را از ريه ها و در موقع عبور خون از كبد، مقدارى از مواد قندى لازم را نيز از آنجا مى گيرد، آنگاه با نظم و دقت شگفت آورى كه شرح داده خواهد شد تمام سلول هاى بدن انسان (ده كاتريليون) را غذا داده و آنها را شستوشو مى دهد!(1)
چه وظيفه اى از اين سنگين تر كه بايد احتياجات ده كاتريليون جيره خوار زودرنج و كم طاقت را ـ (كه هميشه چشم به راه كمك هاى حياتى او هستند) ـ بدهد؟!
تلمبه خودكار
مركز دستگاه گردش خون، عضوى است به نام «قلب» كه تقريباً گلابى شكل بوده و حجم آن به اندازه يك مشت بسته است. اين عضو
از نظر اهميت فوق العاده اى كه دارد در جاى محفوظى از بدن (ميان دو ديواره محكم استخوان هاى پشت، قفسه سينه و در بين دو شش در سمت چپ بدن) قرار گرفته و توسط سرخرگ ها و سياهرگ هاى بزرگ از بالا آويزان است. اين عضو عجيب (قلب) داراى ساختمان پيچيده و بسيار دقيقى مى باشد كه در اينجا به قسمت هايى از آن به طور مختصر اشاره مى نماييم.
به طور كلى قلب داراى چهار حفره است. دو حفره در قسمت بالا و دو حفره در قسمت پايين. حفره هاى فوقانى به نام «دهليز» و حفره هاى زيرين به نام «بطن» خوانده مى شود.
نظرات شما عزیزان: