ده ها برابر از زمين بزرگ تر است و در فاصله عجيب 2870 ميليون كيلومترى با چهار قمر، هر 84 سال يك بار به دور خورشيد مى گردد.
اين سياره نيز به مراتب از زمين بزرگ تر است و در فاصله حيرت آور 4500 ميليون كيلومترى از خورشيد قرار گرفته و با يك قمر در مدت 164 سال يك بار به دور خورشيد مى گردد.
آخرين سياره منظومه شمسى است. حدس زده مى شود كه اين سيّاره از زمين، بلكه از ماه كوچك تر باشد، زيرا شعاع كره ماه در حدود 1737 كيلومتر است در حاليكه شعاع پلوتون را 1609 كيلومتر تخمين زده اند. پلوتون در فاصله شگفت انگيز 5929 ميليون كيلومترى (تقريباً 40 برابر زمين) به دور خورشيد مى گردد.(1)
اين موضوع مدتى است، افكار دانشمندان فلكى را متوجه خود
كرده و مطالعات عميقى از طرف آنها در اين باره به عمل آمده است كه از مجموع تحقيقات آنها مى توان فهميد كه از نظر آنها، مسأله حيات در بيشتر سياره هاى منظومه شمسى به يك بحث تخيلى شبيه تر است تا يك مبحث علمى، زيرا شرائط حيات را در اكثر آنها موجود نمى دانند.
اكنون نتيجه مطالعات علماى هيئت را در اين قسمت از نظر شما مى گذرانيم.
اين كره فروزان و آتشين با حرارتى معادل ْ6000 به هيچ وجه قابل سكونت نيست و هيچ موجودى تحمل مقاومت در برابر اين حرارت عجيب را ندارد.
فاقد آب و هوا و به طور كلى مواد حياتى است و چون هوا ندارد، نمى تواند سرما و گرما را در خود متعادل كند و از اين جهت كره ماه در روز بسيار گرم(ْ100+) و شبها بسيار سرد (ْ100 ـ تاْ80) است!
در اثر نزديكى به خورشيد حرارت آن حدودْ300 است و به همين
علت، اتم هايى را كه تشكيل فضا و هوا مى دهند از دست داده است و از طرفى در اطراف عطارد، ابرهايى كه نشانه هوا و بخار آب باشد ديده نشده. بنابراين مى توان گفت: در اين ستاره زيبا هم، حيات وجود ندارد!
روى اين ستاره را بخارهاى غليظ و ابرهاى متراكم پوشانيده و به جهت نزديكى به خورشيد، حرارتش از زمين زيادتر است. در سال 1834 دو منجّم آمريكايى به نام هاى آدامس adamsو دونهام dunham، به وسيله مطالعات و تحقيقات خود در طيف ستاره زهره، گازكربنيك را كشف كردند و مى گويند: حالت جوانى زمين به همين صورت بوده و ممكن است در آينده كره زهره به وضع فعلى زمين درآيد. بنابراين اين ستاره فعلا قابل سكونت نيست.(1)
به خاطر فاصله زيادى كه از خورشيد دارد، هميشه يخ بندان و سرماى شديدى در آن حكمفرماست. از اين جهت صلاحيت سكونت موجودات زنده را ندارد.
تنها ستاره اى است كه در اثر فاصله متناسب آن با خورشيد و نزديكى آن به زمين، نمى توان با اطمينان خاطر، حيات را از آن سلب و يا اثبات نمود.
و از طرفى موضوع وجود حيات در كره مريخ، مورد اختلاف شديد منجمين است.
* * *
اين بود اجمالى از نظرات دانشمندان فلك شناس، پيرامون «حيات و امكان سكونت در منظومه شمسى...»
اما آنچه به نظر مى رسد اين است كه آقايان، شرائط زندگى را در كرات بالا با شرائط زندگى در كره زمين سنجيده اند و از اين جهت سيارات را قابل سكونت نمى دانند; در صورتى كه ممكن است موجودات آسمانى با همان شرايطى كه در سيارات هست زندگى كنند!
اين در واقع يك نوع خودخواهى است كه ما نوع حيات را منحصر به نوع حيات خود بدانيم و اين طرز تفكر كسانى است كه بشر را مقياس سنجش همه چيز مى شمارند!
* * *
در بحث گذشته راه شناختن ستارگان و سيارات را متذكر شديم. اكنون مختصرى از ويژگى هاى آنها را براى شما بيان مى كنيم.
* * *
1. ديده شدن با چشم
هنگامى كه هوا صاف باشد در دو نيمكره شمالى و جنوبى زمين، در حدود 6000 از ستارگان ثوابت ديده مى شوند ولى در اثر عوارض و موانع جوّى، معمولا در هر نيمكره، بيش از 2000 عدد ديده نمى شود; اما با چشم مسلح و به وسيله تلسكوپ هاى بزرگ، صدها ميليون از اين ستارگان را مى توان مشاهده كرد!
2. فاصله آنها
براى تعيين فاصله سيارات، كيلومتر را مقياس قرار داديم، اما در اينجا به اندازه اى مسافت زياد است كه بايد مقياسى متناسب با آن تعيين كرد و آن مقياس «سال نورى» است. و آن مقدار فاصله اى است كه نور در مدت يكسال طى مى كند. سرعت سير نور در هر ثانيه 300 هزار كيلومتر است.
براى پى بردن به عظمت اين مقياس، فرض كنيد كه اگر هواپيمايى، سرعت حركتش، مطابق سرعت نور باشد; در يك ثانيه مى تواند هفت مرتبه و بلكه بيشتر به دور كره زمين (در طول خط استوا كه 40 هزار كيلومتر است.) بگردد!
روى همين حساب، نور آفتاب در حالى كه 150 ميليون كيلومتر از ما دور است; در مدت 8 دقيقه به ما مى رسد و نور ماه در مدت 211 ثانيه به زمين مى رسد. اكنون فكر كنيد كه سرعت سير نور در يك روز چه اندازه است!؟
با در نظر گرفتن اين حساب، آيا باور مى كنيد كه نزديك ترين ثوابت
به زمين، ستاره اى است به نام «پروكسيما» كه 52 ماه نورى از زمين فاصله دارد و از ستاره «شعرا» مدت 9 سال نورى به ما مى رسد! و سرانجام، بعضى از ثوابت هم هستند كه نور آنها در مدت 17 هزار سال نورى به زمين مى رسد و بعض ديگر مدت 3 ميليون سال نورى طول مى كشد!!!
به راستى كه تصور اين فاصله محيّرالعقول، گيج كننده است. آنهايى كه مى گويند: «جهان متناهى و محدود است»، اندازه اى كه براى عالم تعيين كرده اند، كمتر از اندازه قائلين به غير متناهى بودن عالم نيست. آنها مى گويند: «اشّعه نور اگر بخواهند از يك قطب عالم هستى به طرف قطب ديگ عالم حركت كند، طبق آخرين تحقيقات بيش از 20 ميليارد سال نورى طول مى كشد!» راستى اين محدوديت حيرت انگيز چيزى شبيه نامحدود است!.
1. طبق محاسبات دقيق، هر روز 350 هزار ميليون تن از حجم خورشيد تبديل به حرارت و انرژى مى شود ولى جالب توجه اين كه اين نقصان فاحش، طى ساليان دراز، اثر محسوسى بر نور و حرارت آن نگذاشته است. (زيرا نوع انرژى، اتمى است!)
2. در شب هاى صاف و بدون ابر، توده اى از ستارگان را مى توان ديد كه با وضع مخصوصى، تشكيل صورتى مخصوص داده اند، اما با چشم غير مسلح، بيش از چند ستاره ديده نمى شود كه به شكل خاصى، دور هم قرار گرفته اند. دانشمندان قديم نجوم، براى هر يك از
آنها اسمى گذارده اند كه اكنون هم به همان نام شناخته مى شوند. از جمله صورت «الجاثى على ركبتيه» است كه ظاهراً چند ستاره بيش تر نيست، اما پشت دوربين هاى نجومى در حدود 30 هزار ستاره است و فاصله آنها از ما 36 هزار سال نورى است.
3. داستان حرارت ستارگان، موضوعى بسيار قابل توجه است. همانطور كه قبلا ذكر كرديم، درجه حرارت در سطح خارجى خورشيد ْ6000 + است، در حالى كه درجه حرارت سطح خارجى ستارگان جُدى، و شعرى به ْ8000+ و ْ000,11+ مى رسد و در داخل آنها از ميليون ها درجه هم تجاوز مى كند.
4. كهكشان ها كه از ميليون ها ستاره تشكيل شده اند، بر اثر زيادى مسافت، گاه به صورت نقطه و گاه به صورت نوار سفيدرنگ (مانند بازوى مقابل كهكشان راه شيرى - كهكشان ما - ديده مى شود).
در اثر مطالعات فلكى به وسيله دوربين هاى نجومى، ثابت شده است كه هر كدام آنها، جهان وسيع و پهناورى هستند. به طورى كه منظومه شمسى ما با آن عظمت، جزئى از اجزاء يكى از كهكشان هاست و خورشيد يكى از كواكب متوسط آن مى باشد. فاصله دو قطر اين كهكشان به قدرى است كه نور، آن را، حدود يكصد هزار سال طى مى كند! و جالب اين كه خورشيد در كهكشان ما هر 240 ميليون سال، يكبار به دور مركز اين كهكشان دور مى زند.
5. در شبهاى صاف، ستارگانى به صورت ابرها رقيق و كم رنگ ديده مى شوند كه آنها را سحابى مى گويند و هر يك براى خود، عالمى
جداگانه دارند. نزديك ترين آنها به زمين «المرئة المسلسله»(1) است كه چند ستاره آن ديده مى شود. اين سحابى از كهكشان حامل منظومه شمسى، به مراتب بزرگ تر و در فاصله 8/1 ميليون سال نورى از زمين قرار گرفته است!!
1. همانطور كه در گذشته اشاره كرديم، هيئت بطلميوس، قائل به افلاك بود و مى گفت هر يك از ستارگان در دل يكى از افلاك نصب و كوبيده شده اند و آنها به متابعت از حركت افلاك مى گردند. بنابراين از نظر اين هيئت، علت قرار گرفتن ستارگان در جاهاى معين، همان افلاك بوده است.
اما هيئت كپرنيك كه طومار هيئت بطلميوس را در هم نورديد و اساساً منكر افلاك شد، چه نيرويى را به جاى افلاك در نگهدارى ستارگان قرار داده است و معلق ماندن ستارگان را در ميان جوّ، با چه چيز توجيه مى كند؟
نظريه نيوتن
نيوتن در اين باره نظريه خود را مبنى بر جاذبه عمومى ابراز كرد و حركت و گردش نجوم را تحت يك قانون منظم كلّى گنجانيد. او مى گويد: قانون «جاذبه عمومى» به همراه نيروى «گريز از مركز» بر تمامى سيارات حكمفرماست و در هر يك از اجرام بالا، اين دو نيرو به طور متعادل وجود دارد و از طرفى چون نيروى جاذبه، نسبت مستقيم با
نظرات شما عزیزان: