متن اين كتاب توسط اين جانب به زبان انگليسى ترجمه شد ومدتى نيز در آمريكا در سطح دانشگاهى تدريس شده است و به زودى پس از اتمام اين دوره تجربى و ارزيابى عكس العمل دانشجويان در فهم اثرى كه مستقيما از قلم يك عالم بزرگ اسلامى تراوش كرده است ، به صورت نهايى ، انتشار خواهد يافت .
جلد دوم در باره قرآن ، در شرف ترجمه است و سومين اثر در اين سلسله كه به منظور شناساندن شيعه در جهان مى باشد، ترجمه منتخبى از گفتار امامان شيعه خواهد بود كه تا كنون در غرب ، كتابى مكتوم و گنجى نهفته باقى مانده است .
بنابراين ، كتاب ((شيعه در اسلام )) يك تحقيق جديد با هدفى تازه است . منظور آن شناساندن شيعه و جوانب گوناگون آن به افرادى است كه با عالم فكرى اسلامى و شيعى آشنايى ندارند و مايلند از ديدگاهى كلى ، نظرى جامع به اين بخش مهم از اسلام بيفكنند.
مؤ لف محترم ، اين هدف را بدون اهانت به اهل سنّت و جماعت و در عين حال دفاع از اصالت شيعه و بيان علت پيدايش آن ، دنبال كرده و كوشيده است تا نشان دهد كه تشيّع جنبه اى كاملاً اصيل از اسلام است بدون اينكه كوچكترين مقصودى در ايجاد تفرقه يا شكاف بين تشيّع و تسنّن در نظر باشد. برعكس با دفاع از اصالت شيعه گفتگوى بين دو بخش اصلى اسلام را آسانتر ساخته است از آنجا كه تقريب واقعى ، فقط با حفظ اصالت طرفين امكان پذير مى باشد.
از عجايب زمان ما اين است كه احتياج به اين كتاب به زبان فارسى شايد كمتر از انگليسى نباشد. نه تنها دهها و صدها بلكه هزارها جوان ايرانى امروزه دچار جهل و نادانى در باره دين خود مى باشند و در عين حال احساس احتياج به آشنايى با آن مى كنند و دانش آنها اكتفاى استفاده از كتب عادى دينى را نمى كند.
در ساليان گذشته بين طبقه اى از جامعه ، مسئله تعليمات دينى وضعى بس شگفت آور پيدا كرده است كه شايد در كمتر جامعه ديده شود در حالى كه اقليتهاى مذهبى و نيز خارجيان مقيم ايران در خانه و مدرسه ، نهايت كوشش را دارند تا فرهنگ و دين خود را به فرزندان خود منتقل سازند، بين مسلمانان كه اكثريت قاطع را در جامعه ايرانى دارا مى باشند، در برخى طبقات تعليمات دينى بكلى فراموش شده است . والدين مسئوليت را از خود سلب كرده و اميد دارند به نحوى معجزآسا مدارس از عهده اين امر خطير برآيد و مدارس به نوبه خود با فقدان معلمان كافى براى تدريس دروس عادى طبعا هيچگونه صلاحيتى جهت تحقق دادن به اين معجزه را ندارد، لذا به تدريج عده اى پرورش يافته اند كه به آنها همه نوع وسائل مادى داده شده و برايشان هر چه دلخواه آنها در زندگى باشد فراهم شده است بجز معنا و جهت . آنها مى دانند چگونه حركت كنند ليكن نمى دانند به كجا بروند.
و از آنجا كه انسان موجودى است هدف طلب و نمى تواند عمر خود را تماما در سرگرميهاى پوچ و گذران مادى و شهوانى بگذراند، عده اى از اين بى تكليفى رنج مى برند و بسيارى از آنها در جستجوى يك نوع تعليم معنوى و دينى هستند ليكن يافتن مربى و راهنما و حتى كتابى كه به لسان آنان حقايق دينى و تفكر و تاريخ تشيّع را برايشان تشريح كند، بس مشكل است .
در چنين وضعى چاپ اين كتاب كه در بدو امر براى محققان و دانش طلبان مغرب زمين نگاشته شده بود، براى ايرانيان نيز اهميّت فراوان دارد و مى توان گفت كه اين تصنيف در نوع خود بى نظير است .
علامه طباطبائى با لسانى ساده تقريبا تمام جوانب شيعه را از تاريخ گرفته تا حكمت و عرفان توضيح داده و در صفحاتى معدود بسيارى از مهمترين حقايق معارف اسلامى و شيعى را بيان كرده است .
با چاپ اين اثر براى بار اول علاقمند فارسى زبان مى تواند با مطالعه يك كتاب به رؤ وس تفكر شيعى احاطه يافته و كليدهايى جهت باز كردن راههاى تحقيق و تفحص بعدى به دست آورد. در واقع اين اثر نفيس ، راهنمايى است كه با كمك آن فردى كه تاكنون با جهان معنوى شيعه ناماءنوس بوده است مى تواند در اين عالم وسيع ، قدم نهد و با اتكاى به اين راهنماى موثق يقين داشته باشد كه گمراه نخواهد گرديد بلكه با توسل به اين حبل متين به مقصد نهايى خواهد رسيد.
تمام مراتب علم و معرفت شيعى از نحوه پيدايش تاريخى آن و فقه و شريعت تا لطيف ترين حقايق معنوى به زبانى بس ساده كه مى تواند فقط متعلق به يك استاد واقعى باشد، در چهار فصل كلى جمع آورى گرديده و براى بار اول به زبان فارسى بحثى با چنين جامعيت و در لباسى اين چنين ساده آراسته شده و به جامعه ايرانى كه اكنون از هر زمان بيشتر محتاج به خودشناسى و ارشاد است ، عرضه گرديده است . اين مهم فقط مى توانست از فكر و قلم توانايى با جامعيت و كمال علاّمه طباطبائى تراوش كند.
شرح حال استاد
علامه سيد محمد حسين طباطبائى از يكى از خاندانهاى بزرگ علم برخاسته است و چهارده پشت ايشان از دانشمندان و علماى بنام تبريز بوده اند. ولادت ايشان در پايان سال 1321 هجرى قمرى مصادف با 1282 شمسى در تبريز به وقوع پيوست و ايشان در زادگاه خود تحصيلات مقدماتى را دنبال نمود.
پس از اتمام اولين مراحل علمى در 1304 رهسپار نجف اشرف شد و ده سال در آن مركز بزرگ تشيّع به تكميل معلومات خود در شعب مختلف علوم اسلامى پرداخت . فقه و اصول را نزد استادان معروف ((نائينى و كمپانى )) و فلسفه را نزد ((سيد حسين بادكوبى )) كه خود از شاگردان جلوه و آقا على مدرس بود و رياضيات را نزد ((آقا سيد ابوالقاسم خوانسارى )) و اخلاق را در محضر ((حاج ميرزا على قاضى )) كه در حكمت عملى و عرفان ، مقامى بس ارجمند داشتند تلمذ كرد. سپس در سال 1314 به زادگاه خود مراجعت فرمود.
تحصيلات علامه طباطبائى فقط محدود به سطوح عادى فقه نبود بلكه علاوه بر عميق ترين تحصيلات در صرف و نحو و ادبيات عرب و فقه و اصول ، ايشان يك دوره كامل از رياضيات قديم از ((اصول )) اقليدس تا ((مجسطى )) بطلميوس و نيز فلسفه و كلام و عرفان و تفسير را فرا گرفت و در اين علوم به مرحله اجتهاد نائل آمد.
شهرت علامه طباطبائى در تهران و حوزه هاى ديگر علمى ايران خارج از تبريز هنگامى آغاز شد كه در اثر حوادث سياسى جنگ دوم جهانى و عواقب بعد از آن ، ايشان از مسقطالراءس خود به قم مهاجرت كرد و از سال 1325 در آنجا ساكن شد و بدون كوچكترين سر و صدا مجالس درس خود را در تفسير و حكمت آغاز كرد و در سفرهاى پياپى به تهران با علاقه مندان به حكمت و معارف اسلامى نيز تماس حاصل نمود و حتى از بحث و مناظره با مخالفان دين و حكمت ، دريغ نورزيد و از راه عقل و منطق ، بسيارى از افرادى را كه از طريق صواب منحرف شده بودند به درك حقايق دينى و حكمى نايل ساخت و توانست در عرض بيست و چند سال اخير، اثر عميقى از خود نه تنها در طبقه روحانيت بلكه بين عده اى از طبقه متجدد و تحصيل كرده در غرب بجا گذارد.
ساليان دراز هر پاييز بين ايشان و استاد هنرى كربن مجالسى با حضور جمعى از فضلا و دانشمندان تشكيل شده است كه در آن مباحثى حياتى در باره دين و فلسفه و مسائلى كه جهان امروز در مقابل شخص معنوى و جوينده حقيقت قرار مى دهد، مطرح مى شود و اين جلسات نتايج بسيار مهمى به بار آورده است . بدون شك چنين جلساتى در سطحى آنچنان بالا و با افقى آنچنان وسيع در جهان اسلام امروز بى نظير بوده است و حتى مى توان گفت كه از دوره قرن وسطى كه تماس فكرى و معنوى اصيل بين اسلام و مسيحيت قطع شد، چنين تماسى بين شرق اسلامى و غرب حاصل نشده است .
در حوزه علميه قم ، خدمت بزرگ علاّمه طباطبائى ، احياى علوم عقلى و نيز تفسير قرآن كريم بوده است . به تدريج ايشان تدريس سطوح اساسى حكمت مانند كتاب ((شفاء)) و ((اسفار)) را متداول ساخت . شخصيت بارز ايشان و تخلق به صفات حميده و حسن سلوك در تماس با طلاب ، هر روز گروه بيشترى از افراد علاقه مند و با استعداد را بسوى مجالس درس ايشان جلب كرد تا در ساليان اخير در درس حكمت ، صدها طلبه حضور داشتند و در طى بيست و چند سال گذشته عده كثيرى دانشمند كه برخى اكنون خود اساتيد حكمت هستند، موفق به نيل به مقام اجتهاد در اين علم نفيس ، تحت ارشاد علامه طباطبائى شدند.
شايد حتى مهمتر از خدمت ايشان به حكمت كه از طريق تربيت عده كثيرى از طلاب و نشر كتب انجام پذيرفته است ، توجه علامه طباطبائى به اهميّت تربيت اخلاقى و تزكيه نفس بين شاگردان خود بوده است . ايشان در واقع به تنهايى مكتب جديدى در تربيت افرادى كه علم و اخلاق را تواءما توسعه داده اند تاءسيس كرده و اشخاصى بس لايق به جامعه تقديم داشته و همواره لزوم تواءم كردن آموزش و پرورش را تاءييد كرده است ؛ امرى كه هميشه از اصول اوليه فرهنگ اسلامى ايران بوده است و متاءسفانه امروزه در نظام مدارس جديد و حتى در مدارس قديم تا حدى فراموش شده است .
آثار علاّمه طباطبائى
از ايشان آثار علمى بسيار بجا مانده است كه قسمتى از آنها بدين قرار است :
1 - تفسير الميزان -
به زبان عربى (در 20 جلد) و ترجمه فارسى آن تا كنون بارها چاپ شده است .
2 - اصول فلسفه و روش رئاليسم -
با حواشى آقاى مرتضى مطهرى كه سه جلد از پنج جلد آن تا كنون چاپ شده و بقيه به صورت خطى باقى است (1) . يك جلد عربى از آن نيز انتشار يافته است .
3 - حاشيه بر اسفار صدرالدين شيرازى -
كه بر چاپ جديد اسفار كه زير نظر علامه طباطبائى در شرف چاپ است و شش جلد آن تاكنون انتشار يافته است - نوشته شده است .
فهرست مطالب
مقدّمه دفتر
پيشگفتار به قلم يكى از شاگردان استاد
شرح حال استاد
آثار علاّمه طباطبائى
مقدمه
1 - دين :
2 - اسلام :
3 - شيعه :
بخش اوّل : كيفيت پيدايش و نشو و نماى شيعه
آغاز پيدايش شيعه و كيفيت آن
سبب جدا شدن اقليت شيعه از اكثريت سنى و بروز اختلاف
دو مسئله جانشينى و مرجعيت علمى
روش سياسى خلافت انتخابى و مغايرت آن با نظر شيعه
انتهاى خلافت به اميرالمؤ منين على (ع ) و روش آن حضرت
بهره اى كه شيعه از خلافت پنجساله على (ع ) برداشت
انتقال خلافت به معاويه و تبديل آن به سلطنت موروثى
سخت ترين روزگار براى شيعه
استقرار سلطنت بنى اميه
شيعه در قرن دوم هجرى
شيعه در قرن سوم هجرى
شيعه در قرن چهارم هجرى
شيعه در قرن نهم هجرى
شعيه در قرن دهم تا يازدهم هجرى
شيعه در قرن دوازده تا چهاردهم هجرى
انشعابات شيعه
شيعه زيديه
شيعه اسماعيليه و انشعاباتشان
((باطنيه )):
نزاريه و مستعليه و دروزيه و مقنعه
الف - ((نزاريه )):
ب - ((مستعليه )):
ج - ((دروزيه )):
د - ((مقنعه )):
شيعه دوازده امامى و فرق ايشان با زيديه و اسماعيليه
خاتمه فصل :
خلاصه تاريخچه شيعه دوازده امامى
بخش دوّم : تفكر مذهبى شيعه
معناى تفكر مذهبى
ماءخذ اساسى تفكر مذهبى در اسلام
راههايى كه قرآن براى تفكر مذهبى نشان مى دهد
تفاوت در ميان سه طريق نامبرده
طريق اوّل : ظواهر دينى ، اقسام ظواهر دينى
حديث صحابه
بحث مجدد در كتاب و سنت
ظاهر و باطن قرآن
تاءويل قرآن
تتمه بحث در حديث
روش شيعه در عمل به حديث
تعليم و تعلم عمومى در اسلام
شيعه و علوم نقليه
طريق دوّم : بحث عقلى
تفكر عقلى ، فلسفى و كلامى
پيش قدمى شيعه در تفكر فلسفى و كلامى در اسلام
كوشش پايدار شيعه در فلسفه و ساير علوم عقليه
چرا فلسفه در شيعه باقى ماند
چند تن از نوابغ علمى شيعه
طريق سوم : كشف
انسان و درك عرفانى
ظهور عرفان در اسلام
راهنمائى كتاب و سنت به عرفان نفس و برنامه آن
بخش سوم : اعتقادات اسلامى از نظر شيعه دوازده امامى
1 - خداشناسى
نظرى به جهان هستى و واقعيت - ضرورت وجود خداوند
نظرى ديگر از راه ارتباط انسان و جهان
وحدانيّت خداوند
ذات و صفت
معناى صفات خداوندى
توضيح بيشتر در معناى صفات
صفات فعل
قضا و قدر
انسان و اختيار
2 - پيغمبرشناسى
به سوى هدف - هدايت عمومى
هدايت خصوصى
خرد و قانون
شعور مرموزى كه ((وحى )) ناميده مى شود
پيغمبران - عصمت نبوت
پيغمران و دين آسمانى
پيغمبران و حجت وحى و نبوت
شماره پيغمبران خدا
پيغمبران اولوالعزم و صاحبان شريعت
نبوت محمد (ص )
پيغمبر اكرم (ص ) و قرآن
3 - معادشناسى
تركيب انسان از روح و بدن
بحث در حقيقت ((روح )) از نظر ديگران
مرگ از نظر اسلام
برزخ
روز قيامت - رستاخيز
بيان ديگر
استمرار و توالى آفرينش
4 - امام شناسى
معناى امام
امامت و جانشينى پيغمبراكرم (ص ) و حكومت اسلامى
در تاءييد سخنان گذشته
امامت در بيان معارف الهيّه
فرق ميان نبى و امام
امامت در باطن اعمال
ائمه و پيشوايان اسلام
اجمالى از تاريخ زندگى دوازده امام (ع )
امام اوّل
امام دوّم
امام سوم
امام چهارم
امام پنجم
امام ششم
امام هفتم
امام هشتم
امام نهم
امام دهم
امام يازدهم
امام دوازدهم
نوّاب خاص
بحث در ظهور مهدى (ع ) از نظر عمومى
بحث در ظهور مهدى (ع ) از نظر خصوصى
اشكالى چند و پاسخ آنها
خاتمه : پيام معنوى