تارى خدر قرن چهاردهم قهرمانان زيادى داشته كه چون ستارگان سحرى روشنى بخش ديدگانديدهوران گشتند. چند صباحى را در آسمان پژوهش و فرهنگ، چشمك زدند و درخشيدند و خاموششدند. اما ستارگان چندى هم بودند كه به خاموشى نگرائيدند و همچنان خورشيد وار و عالم افروز دردرخشش خويش جاودانه ماندند و شيخ آقا بزرگ تهرانى بىگمان از آنان است.
او هنوز هم پس از گذشت ربع قرن و اندى از رحلتش، آسماندار گستره دانش و پژوهش است و چونآفتابى در وسط روز مىدرخشد و راهيان وادى علم و عمل را راه مىنمايد. او از آن كيميا مردان روزگاربود كه از متبلندش به جايى رسيد كه بسيارى حتى توان تصورش را هم در خود نمىديدند. اوپژوهشگرى اولى العزم و در تصميم خود بسيار راسخ و مصمم بود.
محقق تهرانى كارهايى كرد كه هركدام به تنهايى كارى بود كارستان، كارهايى كه هر يك گروهى ازپژوهشگران را مىطلبيد.
اما او خود يكتنه و تنها، نخلهاى بسيارى در كوير تشنه تحقيق به زمين نشاند.
هشتاد سال مداوم به زير پاى يك يكشان آب ريخت تا جوانه زدند و سبز شدند و شكفتند. هميشهدر حال بررسى و ويرايش بود، هرجا خارى ديد از ريشه كند و از ساحت نخلهاى پربارش به دور افكند،شاخههاى حرامى را با تبر تحقيق لع و قمع ساختبالاخره نخلستانهاى بسيارى را به بار نشاند كه تافراسوى فرداهاى تاريخ هم قامتبلندشان را خواهند افراشت.
اما در ميان آن همه نخلستان پربار، دو نخلستان از همه پربارتر و گستردهتراند. از درازاى طول وعرضشان چشم هر بينندهاى به سياهى مىرود و شگفت زده از خود مىپرسد: آخر مگر يك انسانچقدر مىتواند قدرت اراده و كار داشته باشد!
و نام هريك از آندو كارستان خود مىتواند نمايانگر وسعت و گستره فراخشان باشد، به اين ترتيب:
1 - الذريعه الى تصانيف الشيعه، در 29 جلد، شاهراهى استبه سوى آثار قلمى، هنرى شيعه درطول تاريخ.
2 - طبقات اعلام الشيعه، در حدود 20 جلد، دائرة المعارف بزرگى است كه زندگينامه و جايگاهدانشمندان بزرگ شيعه را در هزار سال گذشته به دست مىدهد.
اكنون نخستبه سراغ «الذريعه» مىرويم تا گلگشتى را در حاشيههاى تماشايى آن شاهراه بزرگداشته باشيم شاهراهى كه به پهناى هزار و چهارصد سال و اندى گسترش مىيابد و تمام كوچه پسكوچههاى تاريخ را از حجاز و هند گرفته تا عراق و ايران و... در مىنوردد و از هرچمن گلهايى و از هر باغبلبلهايى را شكار و گلچين مىكند تا در حصار محكم و مقدس قلم و در حريم پاك كتاب، از هر گزندىمصون و محفوظشان دارد و بدين سان هزاران هزار باغ و بوستان را از پائيز طولانى تاريخ و از دست رسجغدها و كركسهاى تحريف و تخريب بيمه مىكند. حال جا دارد سبب اين تصميم سترگ و آن اقدامتاريخ ساز را از خود تاريخ جويا شويم.
پيشترها حاجى خليفه دائرة المعارفى را در كتابشناسى مسلمانان ترتيب داده و آن را با نام «كشفالظنون عن اسامى الكتب و الفنون» منتشر ساخته بود. وى از سر تعصب مذهبى، بسيارى از آثار شيعه راناديده گرفته و هيچ نامى از آنها به ميان نياورده بود و گاهگاهى هم اگر از كتابهاى شعيه يادى كرده بودبسيار كم رنگ و همراه با حقير و تحريف بود. و به همين علتيكى ديگر از مخالفان شيعه، از سر غرضورزى و عناد نوشته بود:
«شيعه را آثار يا كتابهايى نيست تا آيندهگانشان بتوانند در علوم مختلف از آنها سود برند و آنها بهناچار طفيلى ديگران بوده و بر سر سفره ديگران مىنشينند و...» (1) .
اما جرجى زيدان (م 1914م) مورخ و نويسنده نامدار مسيحى، جسارت و جفا را در اين اجحاف وحق كشى از حد گذراند. وى پا را از همه آنها فراتر نهاد و از سر غرض ورزى و به حكم هواى نفسشيطانيش در كتاب خود «تاريخ آداب اللغه العربيه» سخنى را به اين مضمون نوشت:
«شيعه طائفهاى بود كوچك و آثار قابل اعتنايى نداشت و اكنون شيعهاى در دنيا وجود ندارد.» (2) !!
اينجا بود كه غيور مردان بزرگى از انديشمندان معاصر شيعى قيام كردند تا جواب دندان شكنى بر آنياوه سرايىها داده باشند. آن بزرگمردان از سر غيرت دينى و علمى و براى خدا، دستبه خلق آثارىزدند كه هريك چون آذرخشى آتشين در آسمان فرهنگ و ادب غريدند و درخشيدند و آتش به خرمنخرافه بافان زدند بهتر استبقيه اين حديث غيرت و قيام را با قلم استاد محمد رضا حكيمى و به نقلازاستاد عبدالرحيم محمد على روايت كنيم، ايشان مىنويسند:
«اين شد كه شيخ آقا بزرگ و دو هم رديف و دوست علميش، سيد حسن صدر(م1354 ق) و شيخمحمد حسين كاشف الغطا (م1373 ق) هم پيمان شدند تا هريك در باب معرفى شيعه و فرهنگ غنىتشيع، كارى را بر عهده گيرند و سخن اين نويسنده... مغرض را به دهنش باز پس بكوبند. قرار شد علامهسيد حسن صدر درباره حركات علمى شيعه و نشان دادن سهم آنان در تاسيس و تكميل علوم اسلامىتحقيق كند. ثمره كار او كتاب «تاسيسى الشيعه لعلوم الاسلام» شد. اين كتاب به سال 1370 ق،در 445صفحه چاپ شد. شيخ آقا بزرگ در چاپ آن نيز دخالت داشت.
اما علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطا، قرار شد وى كتاب «تاريخ آداب اللغه» جرجى زيدان را نقدكند و اشتباهات وى را بازگويد. و اين كار را كرد و نقدى جامع و علمى بر هر چهار جلد كتاب زيدان نوشتو مطالب مشتبه را به اصول اصلى آنها بازگردانيد و مؤلف را به اشتباهات و خطاهايش - حتى خطاهاىاملائى - متوجه كرد. البته پس از آن كه به دستور اين آيه قرآن «و لا تبخسوا الناس اشياءهم» (چيزهاىمردمان را كم بهره مسازيد و بهاى كم منهيد)، كوشش مؤلف را در كار تاليف كتاب ستود. نقدنامه كاشفالغطاء براى بار دوم در بوئنوس آيرس به چاپ رسيد و در محافل علمى آن روز صدا كرد. و كشيشانستاس مارى الكرملى، در نقدى كه بر همان كتاب «آداب اللغه» جرجى زيدان نوشت، از اين تاليفكاشف الغطاء استفاده كرد، بدون اينكه مآخذ خود را معرفى كند و نام علامه كاشف الغطا را بر زبان آورد.
اما شيخ آقا بزرگ - از ميان اين سه يار علمى - متعهد شد فهرستى براى تاليفات شيعه بنويسد.» (3) .
و چنين بود كه كار بزرگ و گستردهاى با نام «الذريعه» در فرهنگ شيعه آغاز شد و..
تهيه و تدوين «الذريعه» تنها نوشتن يك دائرة المعارف بزرگ نبود و حاصلى كه از اين درخت تناور وپربار به دست آمد فقط كتابشناسى توصيفى شيعه (زيدى، اسماعيلى و اثى عشرى) نبود حتى تنها يكدوره تاريخ حوزههاى و دانشگاههاى شيعه هم نبود. اينها همه بود ولى همه اينها نبود.
در نتيجه الذريعه براى همگان معلوم شد كه شيعه با همه مظلوميتها و محروميتهايى كه در طولتاريخ هميشه بر او تحميل شده استباز در حركتهاى علمى، فرهنگى پيشتاز بوده در ستيغ سعى و صفاقرار داشته است و حريم كتاب و قلم را بيشتر از ديگران همواره پاس داشته است.
در سايه الذريعه روشن گشت كه شيعيان نه با تكيه بر قدرت نظامى و حكومتى كه با قلم و كتاب زندهمانده و با منطق و برهان باليدهاند.
در نتيجه الذريعه بود كه همه فهميدند مرزبانان عزت و استقلال كشورهاى اسلامى، هميشهانديشمندان و علماى دين باور و ولايتمدار بودهاند.
در سايه سار الذريعه بود كه دانستيم ديدبانان دين و دانش بر چه اصل يا اصولى در طول تاريخ پاىفشردهاند و بيشترين كتابها و منشورها را در چه مورد يا مواردى نگاشتهاند. حال بهتر استبراى نمونهاين نتيجه كارساز را در آئينه آمارى كه الذريعه به دست مىدهد ملاحظه كنيم:
الف - درباره اجازه روايتى و علمى 806 كتاب و اثر تنها تحت عنوان «اجازه» و «اجازات» معرفى شدهاست. (4) .
ب - در مورد كتابها و آثار حديثى تنها در زير مدخل «اصل» 117 مدخل باز شده است البته پس ازمقدمهاى مفيد و مفصل كه در 9 صفحه و در معنا و مفهوم اصل نگاشته شده است. (5) .
ج - در مورد اصول دين و عقايد، 94 كتاب تنها با همان عنوان «اصول دين» و «اصول عقايد»شناسايى شده است. (6) .
د - درباره اصل امامت 119 كتاب معرفى شده به اين ترتيب كه 103 جلد فقط در زير مدخل «امامة»و 16 جلد هم براى ارجاع در همان مدخل نام برده شده است. (7) .
ه - در خصوص تفسير قرآن، تنها در مدخل تفسير 355 كتاب شناسايى شده كه اگر ارجاعات را همحساب كنيم در حدود 700 تفسير مىشود. (8) .
و - از ميان شرحهاى نهج البلاغه، تنها تحت مدخل «شرح النهج» 86 شرح شناسانده شده است. (9) .
ز - درباره امام حسين عليه السلام و حماسه هميشه جاويد كربلا هم نزديك به دو هزار جلد كتاب درالذريعه به چشم مىخورد. (10) .
و اگر الذريعه نبود صدها كتاب گرانسنگ و مفيد از ميان مىرفت و حتى نامى هم از آنها در تاريخنمىماند چه بسيار كتابهايى كه محقق تهرانى آنها را در كتابخانههاى عمومى و خصوصى ديده و ياتوسط نويسنده به او نشان داده شده و او نام و مشخصات آنها را پس از ملاحظه و مطالعه در الذريعه بهثبت رسانده است و امروزه پژوهشگران با سرنخلها و نشانههايى كه در الذريعه مىبينند به سراغ آنكتابها رفته پيدا مىكنند تا با چاپ و انتشار و يا لااقل با انتقال به كتابخانههاى عمومى و مطمئن، باعثبقاى آنها شوند.
و اگر الذريعه نبود دهها بلكه صدها مقاله و كتابى كه از الذريعه الهام گرفته و نوشته شدهاند هيچ وقتنوشته نمىشدند چه بسيار كتابها كه - بويژه كتابهايى كه در كتابشناسىهاى موضوعى و توصيفى و...نوشته شدهاند - شالوده و بنيان كار را از الذريعه گرفتهاند تا توانستهاند به بار نشينند و قابل عرضه شوندو..
ناگفته نماند كه الذريعه در 29 جلد و به اين ترتيب كه نخست در 25 جلد و سپس جلد 26 كهمستدركات الذريعه خوانده مىشود و محقق تهرانى خود آن را پس از چاپ الذريعه، تهيه ديده بود چاپو انتشار يافت. با توجه به اين كه جلد 9 خود در 4 مجلد چاپ شده و حاوى فهرست ديوانهاى شاعرانشيعه است، شمار جلدهاى الذريعه به 29 جلد مىرسد. (11) .
محقق تهرانى با نوشتن الذريعه كارى را آغاز كرد كه پايان ناپذير مىنمود چرا كه هر روز كتابهاىتازهاى در حوزه معارف شيعى نگاشته مىشد و انتشار مىيافت و آقا بزرگ تا خود زنده بود در تكميلالذريعه مىكوشيد كه حاصل آن كوششها يكى همان جلد 26 الذريعه است كه پس از وفات شيخ توسطاستاد سيد احمد اشكورى تحقيق شد و انتشار يافت و ديگرى تعليقات دامنهدارى است كه محققتهرانى در حاشيه يك دوره از الذريعه نوشته است. اين تعليقات تا حال به زيور طبع آراسته نگشته استو گفته مىشود در زير چاپ است كه بزودى منتشر خواهد شد.
اما پس از وفات محقق، برخى از پژوهشگران بويژه شاگردان و دستياران او در تصحيح و انتشارالذريعه، كار استاد را تعقيب كرده و كارهاى بسيار سودمندى را در تكميل الذريعه انجام دادند. پيشتر ازهمه بايد از استاد علامه سيد عبدالعزيز طباطبايى (قدس سره) نام برد. وى با آن كه استادان بزرگى رانظير آيات عظام سيد عبدالاعلى سبزوارى، شيخ صدرا بادكوبهاى، علامه فانى، اديب اردوبادى، سيدعبدالهادى شيرازى و سيد ابوالقاسم خويى درك كرده و از محضر آنها بهرههاى فراوان برده بود. اما بيشاز همه به دو استاد بزرگش علامه امينى و محقق تهرانى ارادت داشت چنان كه گويى با ياد و نام آن دوبزرگوار زنده بود. استاد طباطبايى 25 سال با اين دو رادمرد شيعى مانوس و محظوظ بود (12) و كارهاىهر دو محقق ممتاز را با تلاش تمام دنبال مىكرد. در تكميل الغدير، كتابهاى «على ضغاف الغدير» و«الغدير فى التراث الاسلامى» را نوشت و تا زنده بود تعليقات دامنه دارش را بر دوره يازده جلدى الغديرو... پى مىگرفت.
اما در تكميل آثار محقق تهرانى بويژه الذريعه، استاد طباطبايى (قدس سره) كارهاى بسگستردهاى را به انجام رسانيد كه براى نمونه از اين كارها مىتوان نام برد:
1. مستدرك الذريعه
استاد طباطبايى ازدهها سال پيش اين كار را آغاز كرده و در آن كتابهايى را كه محقق تهرانى به آنهادست نيافته يا پس از وى منتشر شده بودند، نام برده بود و در روزهاى واپسين عمر مباركش مىفرمودكه تاكنون دوازده هزار فيش را در اين مورد آماده چاپ دارد.اين اثر كه احتمال مىرود در حدود ده جلديا بيشتر گنجانده شود هم اكنون توسط مؤسسه ال البيت در دست چاپ و انتشار است.
2. اضواء على الذريعه
تعليقات گستردهاى است كه استاد طباطبايى در طول دهها سال با مراجعه به فهرستها و نسخ خطىو تطبيق آنها با الذريعه و... تدوين كرده بود. اين تعليقات در حواشى يكدوره از الذريعه كه تعليقات چاپنشده خود محقق تهرانى را نيز در برداشت نوشته شده بود، استاد طباطبايى (قدس سره) كه پس از دوبار سكته كردن گويى خود مىدانستبه اين زودى وفات خواهد يافت هردو تعليقات را از حواشىالذريعه به روى فيشهاى تهيه شده انتقال مىداد تا به زودى چاپ كند. نگارنده اين دفتر كه خوداستنساخ قسمتى از آن تعليقات را چندى بود براى كمك به استاد پى مىگرفتم و تا آخرهاى جلدچهارم هم پيش رفته بودم كه متاسفانه استاد طباطبايى به طور ناگهانى دار فانى را وداع گفت. (13) ناگفتهنماند كه آن قسمت از تعليقات كه توسط خود محقق تهرانى نوشته شده بود به رنگ سرخ و با مركبقرمز بود اما تعليقات استاد طباطبايى به قلم مشكى و گاهى هم آبى نوشته شده بود كه ما با نوشتن «منهرحمه الله» در ذيل تعليقات محقق تهرانى، آنها را مشخص مىكرديم. گفته مىشود اين اثر هم كه سر بهچند جلد خواهد زد در دست اقدام و انتشار است كه بزودى از طرف مؤسسه آل البيت در قم منتشرخواهد شد.
3. مهذب الذريعه
اين كار استاد نيز در تهذيب و تنقيح الذريعه بود و تنها تا جلدهاى نخستين الذريعه پيش رفته بود.
البته برخى از كارهاى ديگر استاد طباطبايى را مثل «نهج البلاغه عبر القرون» «اهل البيت فىالمكتبة العربيه» و مكتبة العلامة الحلى» هم به نوعى مىتوان در تكميل الذريعه دانست. (14) .
4. اعلام الذريعه
اين كتاب توسط خاندان شيخ آقا بزرگ و زير نظر پسرش استاد علينقى منزوى نوشته شده است. دراين اثر - كه سر به دو جلد مىزند - تمام نامهايى كه در الذريعه به نوعى ياد شدهاند، مطابق با حروف الفبافهرست گرديده است. اين فهرستبه زودى منتشر خواهد شد.
5. ايضاح الطريقه سيد محمود موسوى دهسرخى
نويسنده در اين اثر ميان سه كتاب - الذريعه، كشف الظنون و ذيل كشف الظنون - را جمع نموده و تاحال دو جلدش به چاپ رسيده است.
6. تبريب الذريعه شهيد سيد احمد ديباجى اصفهانى.
اين اثر مىخواست فهرست موضوعى الذريعه را به دست دهد كه با شهادت نويسندهاش نيمه تمامماند و تنها يك جلد از آن كه دربردارنده 20 موضوع بود چاپ شد.
7. تعليقات الذريعه استاد علينقى منزوى.
اين تعليقات كه توسط پسر بزرگ محقق تهرانى نوشته شده در پاورقىهاى جلد 4 تا جلد 25 به جزدو جلد 13 و 14 به چشم مىخورد و با قيد «مصحح» از پاورقيهاى خود محقق تفكيك شده است.
8. تعليقات الذريعه سيد عبدالله شرف الدين.
نويسنده در كتابش «مع موسوعات رجال الشيعه» ج1، ص1 - 428، با تعليقات ممتدى كه بر الذريعهنوشته به بررسى برخى از قسمتهاى مختلف آن پرداخته است.
9. فهارس الذريعه، استاد احمد منزوى.
اين فهرستها كه توسط فرزند ديگر محقق تهيه شده در پايان برخى از مجلدات الذريعه به چاپسپرده شدهاند.
10. فهرست موضوعى الذريعه.
اين فهرست را واحد كامپيوترى مركز معجم فقهى آيت الله گلپايگانى تهيه ديده و ديسكتهاى آندر همان مركز موجود است.
11. مصنفات شيعه، محمد آصف فكرت.
ترجمه و تلخيصى است از الذريعه كه بزبان فارسى در چند جلد توسط انتشارات آستان قدس رضوىدر مشهد چاپ شده است.
12. معجم مؤلفى الشيعه، على فاضل قائينى نجفى.
مؤلف اين اثر مىخواست كه الذريعه را به ترتيب نام نويسندگان تنظيم كند حال تا كجا توفيق يافتحرف ديگرى استبه هر حال كارى است كه شده و به نسبت هم براى خود جا باز كرده و چون كليدى درمراجعه به الذريعه به كار مىآيد.
13. نظرات فى الذريعه، دكتر مصطفى جواد بغداد.
ديدگاههاى نويسندهاى است پيرامون الذريعه كه در شمارههايى از مجله «البيان» در نجف چاپشده است.
14. مهذب الذريعه، استاد سيد احمد حسينى اشكورى.
استاد اشكورى كه خود كتابشناسى كاركشته و فرهيخته است تهذيب و تكميل الذريعه را با ويرايشىدقيق و باريك بينانه در اين اثر پربارش پى گرفته است. (15) .
15. نگاهى به كتاب الذريعه، ناصرالدين انصارى قمى.
مقاله مفيدى است كه در مجله آينه پژوهش، ص53 - 61 چاپ شده است و براى شناخت اجمالىالذريعه مىتواند راهگشا و سودمند باشد. نويسنده مقاله زحمت زياى كشيده و نتايج كارآمدى را بهدست داده است كه از باب نمونه مىتوان به اين نتيجه اشاره كرد كه دوره 29 جلدى الذريعه شامل11554 صفحه بوده و دقيقا 55095 كتاب و رساله را شناسايى كرده است و اگر كتابهايى را هم كه بدونمدخل و در ضمن شناسايى آثار ديگر نام برده شدهاند بر اين رقم بيفزايم به رقمى در حدود 55500كتاب خواهيم رسيد. (16) .
البته بعضى ديگر از كتابشناسان و رجاليون معاصر هم كارهايى را در تكميل و تعقيب الذريعه دردست دارند كه از آن ميان از آقاى سيد محمد على روضائى و آقاى نجيب مايل هروى نام بردهمىشود. (17) .
كار دوم كه در ميان آثار محقق چون الذريعه گسترده دامن و گرانبار است «طبقات اعلام الشيعه»است اين كار به نوعى مكمل الذريعه شمدره مىشود و خود يكدوره دائرة المعارف گسترده و دراز دامنىاست. اگر گفته شود طبقات اعلام الشيعه بزرگترين كارى است كه تاكنون در علم تراجم و در زندگينامهبزرگان شيعه شده است مبالغه نخواهد بود. اين كار بزرگ حاصل ديگرى از هشتاد سال پژوهش وكاوشى محقق تهرانى است.
بزرگ كتابشناس قرن آنگاه كه دهها كتابخانه عمومى و خصوصى را در كشورهاى مختلف مىگشت وعمرى را در آن مكانهاى مقدس سرگرم كاوش و تحقيق بود تا اثر بزرگش الذريعه را تكميل كند هرگاه بهنكته تازهاى گرچه خارج از موضوع تحقيقش برمىخورد در دفترهاى جداگانهاى مىنوشت. چشمانتيزبين او از هيچ نكته سودمندى به سادگى نمىگذشت و تا غزال معنا را شكار نمىكرد آرام نمىگرفت واز آنجا كه محور اين كار گذشته از كتابشناسى، آگاهى بر تراجم و احوال علماى شيعه هم بود نامها وزندگينامههاى بزرگان شيعه، غزالان و آهوان گم شده محقق بود. او به خاطر اين كار از لابلاى خطوطنسخههاى كهنه و خطى گرفته تا سطرسطر اجازه نامهها و نامههاى ديگر و حتى حواشى و پشت و روىجلدهاى كتابها را به دقت مىكاويد. خدا مىداند چه گنجينههاى گرانبها و دفينههاى فرهنگى و دانشافزا كه محقق از زير تلهاى برافراشته تاريخ بيرون كشيد و با قلم مباركش غبار قرنها غربت و غم را ازروى آينههاى دفن شده پاك كرد. پيشترها يكى از نويسندگان بنام معاصر در مورد وسعت اين دائرةالمعارف نوشته بود:
«اين كتاب نيز در حدود 30 تا 32 جلد است.» (18) .
محقق در ابتداء عنوان كلى اين دائرة المعارف را «وفيات الاعلام بعد غيبة الامام الانام» نهاده بود كهبعد به دليل زندگينامه علماى معاصر و زندهاى كه در بخش قرن چهاردهم آمدهاند به «طبقات اعلاملاشيعه» تغيير نام داد. اين دائرة المعارف را مىتوان به آسمانى پر از آينه تشبيه كرد كه آبروى علمى،فرهنگى شيعه را در طول هزار و صد سال به خوبى مىنماياند.
محق تهرانى در طبقات اعلام الشيعه به ترتيب از قرن چهارم تا قرن چهاردهم زندگانى علماى شعيهرا به تحرير كشيده است و گذشته از عنوان كلى طبقات اعلام الشيعه، براى هر قرن عنوان و نام ويژهاى راهم برگزيده است و دليل اينكه از قرن چهارم شروع كرد و سه قرن نخستين را واگذاشت اين بود كه درمورد علماى آن سه قرن كه بيشتر راويان شيعى را در بر مىگيرد كم و بيش كتابهايى در طول تاريخنگاشته شده بود (19) و علامه تهرانى نخواست دستبه كار تكرارى زده باشد. عناوين ويژه هر قرن از ايندائرة المعارف به قرار زيراست:
1 - نوابغ الروات فى رابعة المآت، (راويان نابغه در سده چهارم)، اين بخش كه جلد اول از طبقاتاعلام الشيعه هم شمرده مىشود شامل 1463 عنوان عنوان بوده كه 259 عنوان آن ارجاعى است. چاپاخير آن در 363 صفحه به اضافه مقدمهاى از پسر محقق، استاد علينقى منزوى در 40 صفحه و توسطمؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان در قم همراه با ديگر جلدهاى طبقات انتشار يافته است.
2 - النابس فى القرن الخامس، (متكلمان و مدرسان در سده پنجم).
3 - الثقات العيون فى سادس القرون، (ديدهوران و مرزبانان موثق در سده ششم).
اين دو قسمت در يك مجلد و تحت عنوان جلد دوم طبقات اعلامالشيعه، در 590 صفحه چاپ شدهو حاوى بيش از 1200 مدخل است.
4 - الانوار الساطعه فى المائة السابعه، (نورهاى فروزان در قرن هفتم).
5 - الحقايق الراهنة فى المائة الثامنه، (حقايق ثابت و محكم در قرن هشتم).
اين دو جلد هم در يك مجلد و تحت عنوان جلد سوم طبقات، در 500 صفحه چاپ شده كه شاملبيش از 600 مدخل است.
6 - الضياء اللامع فى القرن التاسع، (آفتاب درخشان در سده نهم).
7 - احياء الدائر من القرن العاشر، (احياى فضيلتهاى فراموش شده از قرن دهم).
اين دو بخش نيز در يك مجلد و با عنوان جلد چهارم از طبقات، در 530 صفحه انتشار يافته كهحاوى بيش از 900 مدخل است.
8 - الروضة النضرة فى علماء الماة الحادية عشرة، (گلستان سرسبز و خرمدر زندگانى دانشمندانسده يازدهم).
اين قرن در يك جلد قطور و با عنوان جلد پنجم طبقات، در 723 صفحه و دربردارنده حدود 1500مدخل چاپ شده است.
9 - الكواكب المنتشره فى القرن الثانى بعد العشره، (ستارگان پراكنده در قرن دوازدهم).
اين قرن هم در يك جلد قطور و با عنوان جلد ششم طبقات در 961 صفحه به اضافه مقدمهاى در16 صفحه و شامل بيش از 2000 مدخل، چاپ شده است. (20) .
10 - الكرام البرره فى القرن الثالثبعد العشره، (نيكمردان با كرامت در سده سيزدهم).
اين قرن تا حرف عين و تاكنون تنها دو جلد از آن، همراه با تعليقات استاد علامه سيد عبدالعزيزطباطبايى يزدى چاپ شده كه شامل 1600 مدخل است.
11 - نقباء البشر فى قرن الرابع عشر، (بزرگان بشر در قرن چهاردهم).
از اين كه آخرين بخش از طبقات اعلام الشيعه است تا حال تا آخر حرف عين و در چهار جلد، همراهبا تعليقات استاد طباطبايى چاپ شده كه در بردارنده زندگينامه حدود 2300 دانشمند شيعى است.قسمتهاى باقى مانده اين قرن در بعضى كتابخانهها به صورت خطى نگهدارى مىشود. با اين حسابتاكنون 15 جلد از طبقات اعلام الشيعه چاپ شده و 5 جلد ديگر هم به صورت خطى موجود است، بهاين ترتيب كه دو جلد از قرن سيزدهم (الكرام البرره) و سه جلد هم از قرن چهاردهم (نقباء لابشر) تاحال چاپ نشده است و اگر همگى چاپ شوند دوره طبقات لااقل 20 جلد خواهد بود. اميد است كهفرزندان و پسران دانشور محقق يا خود اقدام به انتشار آنها را هرچه زودتر به عهده گيرند و منتشر كنند ويا لااقل اجازه دهند تا پژوهشگران علاقهمند و صلاحيت دار و يا يكى از مؤسسات علمى، فرهنگى اقدامبه انتشار كنند و تشنگان فرات فرهنگى شيعى را بيش از اين از آن درياها محروم نسازند.
طبقات اعلام الشيعه نيز همچون الذريعه چشمه جوشانى است كه پس از وفات محقق تهرانى همجريان زلالش همچنان ادامه دارد و فارغ التحصيلان مكتب پژوهشى محقق، اين كار بزرگ استادشان رادنبال كرده و هركدام به نحوى در تكميل و تهذيب آن كوشيدهاند و ما از باب نمونه مىتوانيم اين كارهاىپربار را نام ببريم:
1 - معجم اعلام الشيعه، استاد سيد عبدالعزيز طباطبايى يزدى(قدس سره).
استاد در ضمن مراجعاتى كه ساليان درازى بر كتابهاى تراجم و معاجم و... داشتند شرح حال بزرگانشيعه را با طبقات اعلام لاشيعه تطبيق مىكردند اگر شرح حال شخصيت مورد مطالعه را در طبقاتمىيافتند در تكميل و تهذيب آن تعليقات و اضافاتى را در حاشيه طبقات مىنوشتند و اما شرح حالآنان كه در طبقات نيامده و از چشم شيخ آقا بزرگ دور ماندهاند در كتابى جداگانه مىنوشتند كه حاصلاين كار دوم همين كتاب «معجم اعلام الشيعه» شد، با اين تفاوت كه طبقات به ترتيب طبقات و قرنهابوده و معجم به ترتيب حروف الفبا تنظيم يافت.
2 - تعليقات على طبقات اعلام الشيعه، استاد طباطبايى يزدى.
اين اثر هم حاصل ديگرى از همان كارى است كه در بالا گفته شد و دورهكامل طبقات را از سدهچهارم تا قرن چهاردهم در بر مىگيرد. اين تعليقات از مدتها پيش در اختيار انتشارات دارالزهراء واقع دربيروت قرار گرفته تا همراه با چاپ جديد طبقات اعلام لاشيعه انتشار يابد.
3 - تنظيم و تصحيح تتمه نقباء البشر، استاد طباطبايى يزدى.
استاد طباطبايى باقى مانده قسمت قرن چهاردهم را كه تا حال چاپ نشده و از حرف «فا» تا حرف«ياء» را شامل مىشود با استفاده از دست نوشتههاى محقق تهرانى مرتب و منظم مىكردند تا پس ازتصحيح و تنظيم كامل به چاپ بسپارند كه متاسفانه اجل مهلت اين كار را هم به استاد بزرگوار نداد و... (21) .
4 - تعليقات على طبقات اعلام الشيعه، شيخ محمد رضا جعفرى اشكورى.
5 - نقد و بررسى طبقات اعلام الشيعه، سيد عبدالله شرف الدين موسوى عاملى.
اين اثر هم در كتاب معروف نويسنده «مع موسوعات رجال الشيعه» (22) ج1، ص428 - 690، (در262ص) چاپ شده است.
6 - فهرستهاى فنى و كليدى، محمد ابراهيم ذاكر (ازنوادگان محقق).
اين فهرستها كه بيشتر شامل فهرست كتابهاى و رسالهها و... است در آخر هريك از جلدهاى طبقاتچاپ شده است.
7 - احسن الاشرفى اعلام القرن الخامس عشر، استاد سيد احمد اشكورى.
همانطور كه گذشت طبقات اعلام لاشيعه تا قرن چهاردهم را در بر مىگيرد و هيچ به قرن پانزدهمنمىرسد چرا كه محقق تهرانى در اواخر قرن چهاردهم دار فانى را وداع گفت، استاد اشكورى براىجبران اين نقيصه در دوره طبقات، اين كار گسترده و دامنه دار را به صورت مستقل و و در شرح حالعلماى بزرگ شيعه در قرن حاضر در دست نگارش دارند. اميدواريم كه استاد تا ساليان سال همچنانزنده و با نشاط بنويسند تا اين اثر درازدامن را تكميل كنند. خدايا چنين بادا!